ضرورت استفاده از هوش تجاری در کسب‌وکار الکترونیک

اصطلاح هوش تجاری واژه‌ای است که این روزها، در بحث‌های کسب‌وکاری به ویژه کسب‌وکارهای الکترونیک، کاربرد فراوانی پیدا کرده است و بسیاری از کسب‌وکارها تلاش می‌کنند با ایجاد درک درستی از آن برای بهبود وضعیت خود استفاده کنند. اما هوش تجاری واقعا چیست و چه طور می‌تواند به بهبود وضعیت کسب‌وکارها کمک نماید؟

شاید تا به حال مطالب زیادی در مورد هوش تجاری خوانده باشید، اما این مفهوم و ماهیت آن هم‌چنان برای‌تان مبهم باشد و ندانید که واقعا چه کاری برای کسب‌وکار شما انجام می‌دهد؛ پس با تعریفی ساده از این مفهموم آغاز می‌کنیم.

هوش تجاری (Business Intelligence) در واقع مجموعه‌ای از نظریه‌ها، فرآیندها و فناوری‌هایی است که داده‌های خام را به اطلاعات معنی‌داری تبدیل می‌کنند که می‌توانند اقدامات سودآور تجاری را برای ذی‌نفعان هدایت نمایند. این مفهوم برای تصمیم‌گیری از داده‌های ثبت شده استفاده می‌کند و می‌تواند تاثیر مستقیمی در تصمیمات استراتژیک، تاکتیکی و عملیاتی کسب‌وکارها داشته باشد.

در حقیقت، هوش تجاری یک مفهوم کلی و مجموعه‌ای از ابزارها است که شامل داده‌کاوی، تجزیه و تحلیل فرآیندها، ارزیابی عملکرد و ارایه‌ی تحلیل‌های توصیفی می‌شود و از طریق ابزارهای آن، تجزیه و تحلیل داده‌ها انجام شده و گزارش‌ها، نقشه‌ها و نمودارهایی ایجاد می‌شوند تا اطلاعات دقیقی در مورد ماهیت تجارت در اختیار کاربران قرار دهند. این کار با هدف درک آسان‌تر و عمیق‌تر اطلاعات و وضعیت تجارت برای تصمیم‌گیری‌های مدیریت کسب‌وکار انجام می‌گیرد.

بر این اساس می‌توان گفت، هوش تجاری مجموعه‌ای از ابزارها و روش‌های کاربردی است که داده‌های خروجی از نرم‌افزارهای عملیاتی را جمع‌آوری و یک‌پارچه‌سازی کرده و به صورت گزارش‌های قابل درک برای مدیران ارایه می‌کند. در واقع این مفهوم به مدیران کمک می‌کند تا متوجه شوند که چه عواملی در موفقیت یا شکست پروژه‌های مرتبط با کسب‌وکار آن‌ها نقش دارد.

فاواپرس / هوش تجاری

اهمیت هوش تجاری (BI)

نیاز به هوش تجاری از این امر ناشی می‌شود؛ مدیرانی که درباره‌ی تجارت و کسب‌وکارها از اطلاعات کافی برخوردار نیستند، تصمیماتی را اتخاذ می‌کنند که موجب بدتر شدن وضعیت سازمان و کسب‌وکار می‌شود. این مساله را این طور می‌شود بیان کرد: «اگر زباله (اطلاعات بیهوده) وارد سیستم شود، به طور حتم چیزی جز زباله (نتایج بیهوده) تحویل نخواهد داد.»

این فرآیند سعی می‌کند با تجزیه و تحلیل داده‌های موجود این مشکل را حل کند تا مدیران بتوانند تصمیمات سودآوری را اتخاذ کنند. بر همین اساس برخی از مهم‌ترین ویژگی‌های هوش تجاری که می‌توان به آن‌ها اشاره کرد، عبارتند از:

  • ایجاد شاخص‌های کلیدی عملکرد
  • تنظیم و شناسایی معیارهای مربوط به فرآیندها
  • شناسایی روند بازار و مشکلات تجاری
  • کاهش احتمال خطا در تصمیم‌گیری‌ها و افزایش بهره‌وری
  • افزایش میزان موفقیت در تصمیم‌گیری از طریق افزایش حجم و کیفیت داده‌ها
  • قابل استفاده بودن توسط تمامی سازمان‌ها و کسب‌وکارها (حتا متوسط و کوچک)

نقش هوش تجاری در کسب‌وکارهای الکترونیک

توانایی هوش تجاری در ارزیابی داده‌های مفید، بسیاری از سرمایه‌گذاری‌ها در حوزه‌ی کسب‌وکار الکترونیک را به خود جذب کرده است. اکثر مشاوران اقتصادی پیشرو در این زمینه معتقدند که ابزارهای تخصصی این حوزه امکان و توانایی ایجاد تغییرات بزرگ و موثر در مدل‌های فعلی کسب‌وکار الکترونیک را دارا هستند.

در کسب‌وکار الکترونیک، داده‌های آنی تحت فرآیند واکشی اطلاعات از سیستم‌های اطلاعاتی استخراج شده، تغییرات لازم در آن‌ها ایجاد و سپس در انبار داده ذخیره می‌شوند و در نهایت توسط مدیران به کمک هوش تجاری تحلیل و بررسی می‌شوند.

داده‌های جدید، دقیق و در دسترس عامل محرکی است که میزان موفقیت هر کسب‌وکار الکترونیک را تعیین می‌کند. بسیاری از ارایه‌دهندگان خدمات اطلاعاتی به کسب‌وکارها برای ارایه‌ی اطلاعاتی که می‌تواند در تصمیم‌گیری‌ها موثر باشد، ماتریس‌ها و هوش تجاری خاصی را توسعه می‌دهند. برخی از داده‌ها اطلاعاتی که می‌تواند برای کسب‌وکارها اهمیت داشته باشد عبارتند از:

  • کسب‌وکارهای برتر
  • تجزیه و تحلیل محصولات موجود در بازار
  • گزارش‌های بازاریابی، فروش و موجودی
  • تحلیل روندهای مالی و سود ناخالص
  • داده‌های مرتبط با تصمیم‌گیری

بر همین اساس از جمله مهم‌ترین دلایلی که می‌تواند استفاده از این فرآیند برای کسب‌وکارهای الکترونیک را ضروری جلوه دهد، می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

  • تصمیم‌گیری دقیق:

هوش تجاری به کسب‌وکارهای الکترونیک این امکان را می‌دهد که بر اساس حقایق آماری تصمیم‌گیری کنند. این حقایق می‌توانند به تصمیم‌گیری‌هایی که به رشد کسب‌وکار در آینده منجر شود، کمک کنند.

  • افزایش درآمد:

هوش تجاری به کسب‌وکارهای الکترونیک این امکان را می‌دهد که بر اساس سلیقه‌‌ی کاربران و مشتریان، تجربیات و رفتار آن‌ها، روندهای درآمدی را به صورت جزیی مورد بررسی قرار دهند که در نهایت موجب بهبود سودآوری می‌شود.

  • بازدهی عملیاتی:

افزایش سود و کاهش هزینه را می‌توان هدف تمام کسب‌وکارها دانست. هوش تجاری همه‌ی داده‌ها را مورد بررسی قرار می‌دهد و به کسب‌وکارهای الکترونیک کمک می‌کند تا متوجه شوند که ضعف آن‌ها در چه مواردی بوده است. آگاهی از نقاط ضعف می‌تواند به اصلاح استراتژی و راهکارهای عملیاتی از طریق راه‌حل‌های سریع و پربازده بیانجامد.

  • برتری یافتن نسبت به رقبا:

هوش تجاری با ارایه‌ی دیدی جامع از کاربران و مشتریان، به کسب‌وکارها کمک می‌کند که رفتار و نیازهای آن‌ها را تحلیل کرده و بر آن اساس بهترین خدمات را ارایه دهند. هوش تجاری با تحلیل الگوهای رفتاری، کسب‌وکارهای الکترونیک را قادر می‌سازد کاربران و مشتریان مناسب خود را جذب کرده و از فرصت‌های از دست رفته به صورت بهینه در آینده بهره ببرند.

  • مدیریت کسب‌وکار به صورت داخلی و رفع مشکلات:

هوش تجاری به کسب‌وکارهای الکترونیک مبتنی بر فروش کالای فیزیکی این امکان را می‌دهد که انبار خود را به درستی مدیریت کرده و با تحلیل داده‌های خود درباره‌ی مشتریان و الگوی خرید آن‌ها موجودی انبار برای کالاهای مختلف را به صورت بهینه تامین نمایند و در نتیجه، با پیش‌بینی دقیق، از مشکل کاهش ناگهانی موجودی نیز جلوگیری خواهند کرد. از طرفی دیگر، هوش تجاری اطلاعات ارزشمندی در خصوص پیش‌بینی موجودی بیش از حد مورد نیاز در آینده را فراهم می‌کند و قبل از این که منجر به ایجاد مشکل شود و افزایش هزینه‌های انبارداری شود، از این اتفاق جلوگیری می‌کند.

فاواپرس / هوش تجاری

گام‌های اجرای سیستم‌های هوش تجاری

همان طور که گفته شد، مهمترین وظیفه‌ی این فرآیند کمک‌کردن به کارآفرینان در فرآیند تصمیم‌گیری است. بر اساس پژوهش‌های صورت گرفته، تصمیمات مبتنی بر ارزیابی داده‌ها در مقایسه با تصمیمات شهودی، می‌تواند نرخ موفقیت در کسب‌وکار را تا 79 درصد افزایش می‌دهد. مدیران مالی قبل از توسعه‌ی مدل‌ها و استراتژی‌های سازمان یا کسب‌وکار خود می‌توانند از اطلاعاتی که هوش تجاری در اختیار آن‌ها قرار می‌دهد، استفاده نمایند.

برای اجرای یک سیستم هوش تجاری مناسب لازم است که سه گام زیر طی شوند:

گام اول؛ برای پیاده‌سازی یک سیستم بهینه، ابتدا باید داده‌های خام از بانک‌های اطلاعاتی کسب‌وکار استخراج شوند. این داده‌ها می‌توانند در چندین سیستم اطلاعاتی ناهمگن توزیع شوند.

گام دوم؛ در مرحله‌ی بعدی پیاده‌سازی سیستم، داده‌ها پالایش شده و به انبار داده‌ها منتقل می‌گردند. این داده‌ها در جداول مختلف ذخیره گردیده و به صورت یک شبکه با یکدیگر پیوند داده می‌شوند.

گام سوم؛ در نهایت با استفاده از سیستم هوش تجاری، مدیران می‌توانند داده‌های مورد نیاز خود را مرتب کرده و از آن‌ها گزارش‌های موقتی به دست آورند و تحلیل‌های مختلفی را بر اساس آن‌ها انجام دهند.

نقش رایانه در هوش تجاری برای کسب‌وکار الکترونیک

توسعه‌ی رایانه‌های قدرتمند، اینترنت پرسرعت و در نهایت کسب‌وکار الکترونیک باعث رشد روزافزون استفاده از هوش تجاری شده است. با این وجود، این اتفاق مانند یک شمشیر دو لبه عمل نماید. امروزه به دلیل بالا رفتن حجم داه‌ها اطلاعات موجود، مدیران و تحلیلگران اقتصادی کار سخت‌تری برای تجزیه و تحلیل درست این اطلاعات و استفاده موثر از آن‌ها در پیش خواهند داشت. هنگامی که حجم اطلاعات بیش از توان تحلیل آن‌ها باشد سیستم غیرقابل کنترل خواهد بود.

البته، کاهش قیمت‌ها و تسهیل دسترسی به رایانه‌های قدرتمند، توانسته است تحلیل حجم بالایی از داده‌ها را برای مدیران کسب‌وکارها در تمام سطوح ممکن سازد. با استفاده صحیح از سیستم‌های هوش تجاری، اطلاعات موجود در زمینه‌ی کسب‌وکار الکترونیک بررسی شده و مدیران می‌توانند بر اساس روندهای بازاریابی و وضعیت بازار بهترین تصمیمات را برای کسب‌وکار خود اتخاذ نمایند.

 

نویسنده / مترجم علیرضا امیدوند / مشاور کسب‌وکارهای فناورانه
مطالب مرتبط
ارسال یک پاسخ

نشانی رایانامه‌ی شما منتشر نخواهد شد.