هولمن دابلیو جنکینز جونیور، ستوننویس و عضو هیات تحریریه روزنامه وال استریت ژورنال. او در سال ۱۹۹۷ میلادی برنده جایزه «جرالد لوب» برای تفسیر رویدادها شد و در سال ۲۰۱۳ میلادی جایزه «کالوین کولیج» برای روزنامه نگاری را کسب کرد.
متاورس با مترقیها (جناح چپ حزب دموکرات) چگونه پیش خواهد رفت؟ علائم اولیه چندان خوب به نظر نمیرسند. چند سال پیش یک سوپر مدل آفریقایی به نام «شودو گرام» در اینستاگرام ظاهر شد و با استقبال بسیار زیادی مواجه شد تا آن که چند هفته پس از آن مشخص شد که او یک شخصیت خلق شده دیجیتالی توسط یک عکاس مد بریتانیایی سفید پوست و مرد بوده است.
در آن زمان بود که گلایه و انتقادات درباره استفاده از چهره سیاه پوستان در فضای مجازی و فرصتهای ربوده شده از اینفلوئنسرهای واقعی سیاه پوست و یا دست کم برنامه نویسان سیاه پوست مطرح شد. سپس «لیل میکوئلا» سوپر مدل بعدی و شخصیت اینستاگرامی بود که مشخص شد مخلوق دیجیتالی یک شرکت بازاریابی لس آنجلسی به نام «برود» بوده است.
طنز ماجرا آنجا بود که لیل میکوئلا بعدا اعتراف کرد که رنگ پوست و جنسیت او انتخابی توسط شرکت سازندهاش بوده است. او گفت آنان این کار را انجام دادند تا من را به برندها بفروشند. او افزوده بود: «هرگز آنان را نخواهم بخشید من نمیدانم هرگز خودم را خواهم بخشید یا خیر»!
این اظهارات او البته باعث علاقه بیشتر کاربران به وی شد. لیل میکوئلا سه میلیون دنبال کننده در اینستاگرام دارد و موسیقی او در «اسپاتیفای» در دسترس است. روزنامه «دیلی تلگراف» لندن سال گذشته گزارش داد که او سالانه ۱۰ میلیون دلار از پستهایش که اسپانسر جذب کرده درآمد دارد که به نظر میرسد از برندهای معروف، چون مک دانلدز نیز حمایت کسب کرده است.
در متاورس شما میتوانید هر نژاد، جنسیت، گونه یا حتی جسم بیجانی که میخواهید باشید. متاورس میدان و فضایی برای افرادی خواهد بود که هویت خود را انتخاب میکنند نه آن که به سلسله مراتب قربانی شده و قربانی سازنده مقولهای که چپ مدرن را مجذوب خود کرده است تن دهند.
مترقیها طرفدار سیالیت جنسیتی هستند، اما نه هر نوع سیالیت دیگری. آنان در مورد سیال بودن مقولههای قومیتی، فرهنگی و نژادی که انسانها از بدو تولد آرزو داشتهاند قابل تلاقی و تغییر باشند موضعی قاطعانه دارند. این در حالی است که عبور از مرزهای میان مردم همان تعریف زندگی، فرهنگ و عدم رکود است. اینترنت در حال حاضر به میزان زیادی سرشار از حضور انسانهای مجازی است.
پلتفرمهای رسانههای اجتماعی و صفحات انتشار پیام از جمله برخی از آنها با قدرت تغییر قیمت سهام، مملو از کاربرانی هستند که خود را با انتخاب نام مستعار و گیفهای دو بعدی نشان میدهند. زمانی که امکان نمایش خود به شکل فیگورهای شبیهسازی شده سه بعدی در فضاهای شبیهسازی شده سه بعدی شکل گیرد باید انتظار پیروزی تخیل را داشت حتی اگر سازندگان آن را با هوش مصنوعی آمیخته باشند.
وب سایتی به نام virtualhumans. org بخشی از این افراد جعلی را ردیابی میکند افرادی که برای اهداف بازاریابی ایجاد شده اند. ماه گذشته، آن سایت ۲۹ مورد دیگر را شناسایی کرد و مجموع این افراد به ۲۱۴ نفر رسیده است. برای مثال، «جنیفر انیستون» اخیرا در «کلایدئو» سگ خانگی مجازی خود را معرفی کرد که این وب سایت آن را یک چرخش تازه و سرگرم کننده از روایت سلبریتیها از وجود خود مینامد.
آیا متاورس مرحله بعدی لیبرالیسم به معنای سنتی رهایی فرد از محدودیتهای پیشین غیر قابل حل هویت، تاریخ، طبقه و جغرافیا است؟ اگر این چنین است احتمالا این لحظهای خوب برای لیبرال هاست. هم چنین، اینفلوئنسرهای مجازی نسبت به اینفلوئنسرهای واقعی در رسانههای اجتماعی قابل کنترلتر و ارزانتر هستند و کمتر در معرض رسوایی یا حتی پیری قرار دارند مگر آن که نوعی شیرین کاری برای بازاریابی خویش باشد.
از آنجایی که کمیابی نیز احتمالا در فضای نامتناهی متاورس کمتر محل بحث است سلاح چپها که تاکید بر وجه تمایز طبقاتی و خشم طبقه متوسط تحصیلکرده علیه میلیاردرها است نیز احتمالا خنثی خواهد شد. احتمالا چپهای مرتجع نگرانی اصلی خود را برای تنگدستان بار دیگر کشف خواهند کرد چرا که بدون دسترسی به هدست، دستگاهها لمسی و پهنای باند مناسب برای اینترنت مشارکت در امکانات تازه آنلاین برای بخش بزرگی از جمعیت جهان فراهم نخواهد بود.
برای غلبه بر این چالش، تعاملات گروههای کوچک که در حال حاضر در متاورس رخ میدهد باید گسترش یابد و زیرساختهای محاسباتی برای پشتیبانی از تعاملات واقعی و خودانگیخته در محیطهایی اختراع شوند که صدها هزار و حتی میلیونها نفر را در برگیرند.
«مارک زاکربرگ» با مهارت یا خوش شانسی نامشخصی در روابط عمومی توانسته خود را با متاورس مرتبط سازد. با این وجود، ممکن است تا زمانی که این چالشها واقعا حل شوند او پیرمرد شده باشد.