نایجل واربرتون فیلسوف انگلیسی است که به دلیل تالیف تعداد زیادی از کتابها در حوزه فلسفه به عنوانی یکی از محبوبترین فیلسوفان معاصر شناخته میشود. او آثار آکادمیکی در حوزه زیباییشناسی و اخلاق کاربردی نیز نوشته است. کتابهای زیادی از او به فارسی ترجمه شده از جمله «الفبای فلسفه» با ترجمه مسعود علیا، پرسش از هنر با ترجمه مرتضی عابدینی فرد و آثار کلاسیک فلسفه با ترجمه مسعود علیا که همگی توسط انتشارات ققنوس چاپ شدهاند.
اخیرا یک ربات شطرنج باز در روسیه انگشت حریف هفتساله خود را گرفت و باعث شکستگی آن شد. به نظر میرسد این اتفاق آغاز یک رویداد مهم باشد: هوش مصنوعی به طور مستقل به روشی تقریبا کینه توزانه عمل میکند، اما این طور نیست. زمانی که کودک خیلی سریع حرکتاش را انجام داد ربات مرتکب چنین عملی شد به احتمال زیاد این ناشی از یک نقص فنی و یا نتیجه یک وسیله اختراع شده ناراضی در جریان یک برنامه تنبیهی بوده که از بازیکنانی که بدون فکر کردن به همه چیز حرکت میکردند انتقام میگرفت!
اظهار نظر «سرگئی لازارف» رئیس فدراسیون شطرنج مسکو در مورد حادثه رخ داده این گونه بود: «این بد است». من نیز موافق هستم برای کودک حادثهای بد بود. اما این اولین حرکت در زمینه شورش رباتها نبود. هم چنین، نمونهای از رباتی نبود که برای خود فکر میکرد.
برخی از فیلسوفان استدلال میکنند هنگامی که یک ماشین به اندازه کافی پیچیده است و به محیط خود مانند انسانها پاسخ میدهد باید آن را به عنوان موجودی آگاه و شاید حتی به عنوان فردی با حقوق در نظر بگیریم. برخی دیگر معتقدند که چیز خاصی در مورد موجودات بیولوژیکی ساخته شده از گوشت و خون وجود دارد و تکرار رفتار با استفاده از تراشههای سیلیکونی در بهترین حالت میتواند یک ربات زامبی متقاعد کننده ایجاد کند رباتی که به نظر هوشیار است، اما این طور نیست. خیلی زود است که بگوییم حق با چه کسی است. ما هنوز به طور کامل اساس آگاهی خود را درک نکرده ایم.
با این وجود، نگرانیهای گستردهای وجود دارند مبنی بر آن که رباتهای هوش مصنوعی که قادر به تفکر و عمل مستقل هستند به زودی قدرت را در دست گیرند. این دگرگونی رادیکال توسط ماشینهای شطرنج ایجاد نخواهد شد. انسان سازی همیشه وسوسه انگیز است، اما یک ربات شطرنج باز تنها یک ربات شطرنج باز است نه یک شبه انسان با قصد بد و تنها در تخصص خود بسیار خاص است.
هنگامی که انقلاب رباتها فرا میرسد توسط ماشینهای هوش مصنوعی پیچیده هدایت میشود که با محیطها و زمینههای مختلف سازگار هستند و قادر به یادگیری و عمل برای خودشان در طیف وسیعی از موقعیتها هستند. این که تا چه اندازه با آن روز فاصله داریم موضوع بحثانگیزی است، اما این روباتها در حال آمدن هستند.
دستگاههای معمولیتر هوش مصنوعی در حال حاضر در کارخانهها، خودروها، بانک ها، اتاقهای عمل و خانهها وجود دارند و تنها گاهی به کاربران خود آسیب وارد میسازند. با این وجود، این ابزارهای پیچیده با تواناییهای بسیار محدود و وظیفه محور هستند و جهان را تسخیر نخواهند کرد.
«ریموند کورزویل» مخترع و آیندهپژوه امریکایی پیش بینی میکند لحظهای از پیشرفت در فناوری و قابلیت محاسباتی فرا خواهد رسید که در آن موجودات ماشینی مستقل برتر تولید میشوند. این رباتها در طراحی ماشینهای هوشمند بهتر از انسانها خواهند بود و ماشینهای هوشمندتر را در یک مارپیچ اختراع تا زمانی که ماشینهای فوق العاده هوشمند ظاهر شوند تولید خواهند کرد.
«ایلان ماسک» در سال ۲۰۲۰ میلادی پیش بینی کرد که هوش مصنوعی ابر هوشمند تا سال ۲۰۲۵ میلادی در میان ما خواهد بود. این موضوع عجیبی است. با این وجود، ماسک نگران این موضوع نبود. او اشاره کرد که این امر باعث میشود همه چیز برای بشریت ناپایدار و عجیب باشد. آن وقت همه چیز درست است.
«جیمز لاولاک» زیستشناس که هفته گذشته در صد و سومین سالگرد تولدش درگذشت نسبت به ظهور رباتها خوش بینتر بود. او آنان را سایبورگ (یک موجود با هر دو اجزای ارگانیک و مکانیکی) نامید. او فکر میکرد که رباتها قدرت را در دست خواهند گرفت و همان طور که ما به گیاهان نگاه میکنیم به انسانها نگاه خواهند کرد. با وجود این، او استدلال کرد بدان خاطر که آن رباتها علاقمند به زنده ماندن هستند دوستدار محیط زیست میباشند و سرعت بحران آب و هوا را حل میکنند. اگر پیش بینی او درست باشد ما در آستانه دوره زمانی بسیار جالبی قرار داریم.
آیا این تنها یک گمانه زنی است یا گزارشی قابل قبول از این که ما به کجا میرویم؟ من از لاولاک و یا ماسک بدبینتر هستم. اگر رباتهای ابرهوشمند به ما به مثابه گیاه نگاه میکنند چه چیزی مانع از آن میشود که تصمیم نگیرند با ما همانند علفهای هرز رفتار کنند؟
مدتها پیش در سال ۱۹۴۲ میلادی «آیزاک آسیموف» سه قانون رباتیک خود را پیشنهاد کرد:
قانون اول: ربات نمیتواند به انسان صدمه بزند یا از طریق بیعملی اجازه آسیب رساندن به انسان را بدهد. قانون دوم آن که یک ربات باید از دستوراتی که توسط انسان به او داده شده است اطاعت کند مگر در مواردی که چنین دستوراتی با قانون اول در تضاد باشد. قانون سوم آن که ربات باید از وجود خود محافظت کند تا زمانی که چنین حفاظتی با قانون اول یا دوم در تضاد نباشد.
با این وجود، هوش مصنوعی در حال حاضر سلاحهایی که برای ویران کردن، تخریب و کشتن طراحی شده را هدایت میکند. این دستگاهها برای جستجو و تخریب برنامه ریزی شده اند. تاکنون سلاحهای رباتیک مطیع بوده اند. با این وجود، اگر رباتها به اندازه کافی هوشمند شوند و شروع به تکرار و اجرا کنند بعید به نظر میرسد که هر گونه حفاظت برنامه ریزی شده از فاجعه جلوگیری کند. با تمام این اتفاقات، یک ربات شطرنج باز سرکش که هر از چند گاهی به حریفان خود حمله میکند باید کمترین نگرانی ما باشد.