امیرآباد، یوسفآباد، نصرتآباد و بسیاری از محلههای دیگر تهران لااقل در این یک زمینه فصل مشترک دارند. اما بشنوید داستان یک محله تهران را که توسط فردی آباد شد که نه تنها مردمدار نبود که برگبرگ ورقهای تاریخ پر است از اقدامات مرموزانهاش که خیلی جاها علیه منافع مردم بود و صدای آنها را در میآورد و شاید اگر او نبود، بخش مهمی از تاریخ معاصر ایران جور دیگری رقم میخورد.
صحبت از سیدضیا طباطبایی است؛ سیاستمدار تندرویی که تاریخ ایران قرار نیست هیچگاه از او به خوبی یاد کند. حامی سرسخت قرارداد ۱۹۱۹ وثوقالدوله و خیانت به استقلال ایران، همراهی با رضا شصتچی، رضاخان و رقم زدن نخستین کودتای مدرن برای سرنگونی قاجار تنها بخشی از کارهای اوست. آخرین کار او در سالهای آخر عمرش اما ربطی به سیاست ندارد و آن آبادانی یکی از روستاهای پایتخت است که سعادتآباد از دل آن بیرون آمد.
سیاداتآباد سعادتآباد شد
نام قدیمش سیاداتآباد است. دور از تهران آن زمان که دارالخلافه بوده و به همین دلیل، مردمانش برای تأمین امنیتشان دور روستا را به سیاق قلعهها دیوار کشیده بودند تا مال و جانشان از شر راهزنان در امان باشد. نه درختی داشت نه چیزی، مالکش هم شخصی بود به نام حاج سید حسن.
سال ۱۳۲۵ سید ضیا طباطبایی، همان روزنامهنگار و سیاستمداری که راهنما به چپ میزد و به راست میپیچید، سه دانگ آن را میخرد و شروع میکند در زمینهای این روستا به کشاورزی، البته نه خودش، بلکه کشاورزانش که اقوامش بودند و از یزد و دیگر شهرهای دور و نزدیک برای کار به این روستا میآمدند و در زمینهای آن مشغول به کار میشدند. چون بیشتر این کارگران سید بودند نام روستا میشود ساداتآباد. «مصطفی جمالی»، یکی از ساکنان قدیمی سعادتآباد، میگوید که سید ضیا سه دانگ بقیه این روستا را هم میخرد و میشود مالک مطلق آن. اولین جاده اینجا را خود او میسازد که تنها راه ارتباطی با دهونک و اوین بود.
بعدها غیرسیدها هم ساکن روستا میشوند و ساداتآباد میشود سعادتآباد که تا امروز این نام باقی مانده است.