اگر بخواهیم به صحبت راجع به تمام تکنولوژیهایی بپردازیم که طی دهه گذشته به فراموشی سپرده شدند، میتوان یک قبرستان کامل را با آنها پر کرد. در عوض این مقاله را اختصاص دادهایم به ستارههای دنیای تکنولوژی که درست تا پیش از کنار گذاشته شدن، میدرخشیدند.
امپی۳ پلیرها – آیپاد و زون
وقتی فرمت فایل امپی۳ با آیپاد اپل تلاقی کرد، شیوه گوش سپرده ما به موسیقی هم دچار تغییر شد. مردم قبلا کاستهای قابل حمل یا سیدی پلیرهایی داشتند که آنقدرها هم قابل حمل نبودند و اگر میخواستید به آلبوم یا گلچین مشخصی گوش بدهید، باید آنها را با خود حمل نیز میکردید. آیپاد به اپل کمک کرد که در مسیر فتح جهان گام بردارد، آن هم با همراهی نرمافزار آیتونز. به ناگاه، مردم میتوانستند به آسانی پلیلیست بسازند و صدها، و بعدتر هزاران، ترک موسیقی در جیب داشته باشند.
از طرف دیگر، اشتراکگذاری و دانلود موسیقی هم آسانتر از همیشه شد. مایکروسافت چند سال زودتر از اپل سعی کرد با Zune در مسیری مشابه قدم بگذارد، اما تکنولوژی این کمپانی در سال ۲۰۰۹ به تاریخ پیوست. آیپاد جهان را دگرگون کرد و بنابراین اندکی خندهدار بود که نوآوری بزرگ بعدی این شرکت، یعنی آیفون، همان دیوایسی بود که شروع به زدن میخ بر تابوت امپی۳ پلیرها کرد. با گسترش سرویسهای استریم موسیقی مانند اسپاتیفای و همهفنحریفی موبایلهای هوشمند، دیگر واقعا هیچکس نیازی به امپی۳ پلیرها نداشت. خود فرمت امپی۳ هم در سال ۲۰۱۷ نابود شد، بعد از اینکه شرکت سازندهاش، یعنی Fraunhofer Insitute برنامه فروش لایسنس خود را متوقف کرد.
پیامرسانهای فوری – AOL، اماسان، بیبیام، یاهو
اگر در اواخر دهه ۹۰ یا اوایل دهه ۲۰۰۰ میلادی نوجوان بوده باشید، احتمالا ساعات بسیار زیادی را صرف چت با دوستان خود از طریق MSN Messenger یا AIM (مخفف AOL Instant Messenger) یا یاهو مسنجر کردهاید. در آن زمان چت متنی پدیدهای نسبتا تازه بود و هیچوقت راحتتر از آن نتوانسته بودیم به صورت آنلاین مکالمه کنیم. اندکی بعد BBM (یا BlackBerry Messenger) پیامرسانی فوری، تماسهای صوتی و حتی تماسهای ویدیویی را به موبایل آورد، امکان برقراری چتهای گروهی فراهم شد، میتوانستید لوکیشنتان را به اشتراک بگذارید و انبوهی قابلیت دیگر که تا همین امروز کپیبرداری میشوند.
این پیشروها در حوزه پیامرسانی، به مرور زمان جایشان را به سرویسهای جدیدتر و بهتر دادند. مایکروسافت با خرید اسکایپ در سال ۲۰۱۲ به کار MSN پایان داد، ورایزن AOL را در سال ۲۰۱۵ خرید و سپس سرویس AIM را در سال ۲۰۱۷ متوقف کرد و سرورهای یاهو مسنجر هم در سال ۲۰۱۸ خاموش شد. با کاهش محبوبیت موبایلهای بلکبری، دیگر فضایی برای BBM باقی نماند، اما در سال ۲۰۱۳ شاهد عرضه آن روی اندروید و iOS بودیم. این اپلیکیشن کماکان برای مشتریان سازمانی کار میکند، اما ورژن مصرفکنندگانش در ماه مه ۲۰۱۹ از کار افتاد.
استیم کنترلر، استیم لینک و استیم ماشینز
وقتی شرکت ولو از موفقیت بینظیر خود به عنوان توسعهدهنده بازی Half-Life استفاده کرد تا وارد صنعت نشر بازی از طریق پلتفرم «استیم» شود، اساسا به دست کاری غافلگیرکننده زد و پیروزی، تضمین شده بود. اما موفقیت توزیع دیجیتالی بازیها بزرگتر از آنچیزی بود که هرکسی میتوانست تصورش را کند و بازیسازان یکی پس از دیگری به استیم آمدند تا از مزایای بالقوه آن مانند کاهش دردسرهای فروش بازی برخوردار شوند. ولو که احتمالا با موفقیت استیم طمعکارتر از همیشه شده بود، تصمیم گرفت دنیای کنسول را نیز به تصاحب خود درآورد و از دیوایسهایی به نام استیم ماشین رونمایی کرد.
استیم ماشین کتابخانه کامل بازیهای کامپیوتر شما را به اتاق پذیرایی میبرد و میان پیسی و کنسول پل میزد. اما مشخص شد که در شش ماه نخست، تنها ۵۰۰ هزار دستگاه به فروش رفته و بنابراین علاقهمند باقی نگه داشتن تولیدکنندگان سختافزار مانند Alienware و Zotac سختتر از آن چیزی که باید بود. اما ولو یک ایده عالی دیگر هم داشت: چه میشود اگر بتوانید بازیهای پیسی را روی تلویزیون اتاق پذیرایی استریم کنید؟ Steam Link دقیقا قرار بود چنین کاری کند. و برای اینکه این پیشنهاد وسوسهکنندهتر شود، یک استیم کنترلر کاملا قابل شخصیسازی هم داشتیم. اگرچه برخی به تحسین طراحی سختافزار ولو پرداختند، اما در مجموع نظرات آنقدرها مثبت نبود و ولو نتوانست سهمی از بازاری که در تصاحب سونی و مایکروسافت بود به دست آورد. ولو حتی قیمت باندلهای سختافزاری را کاهش داد، اما شرایط تغییر نکرد. آخرین کنترلرهای استیم به قیمت ناچیز ۵ دلار فروخته شدند و ولو هم تولیدشان را در سال ۲۰۱۹ متوقف کرد.
تلویزیونهای پلاسما
وقتی تلویزیونهای تخت از راه رسیدند تا جایگزینی برای تلویزیونهای بزرگ و مکعبی شکل CRT شوند، دوان دوان به استقبالشان رفتیم. نمایشگرها بزرگتر شدند، کیفیت تصویر افزایش یافت و به نظر میرسید که تلویزیونهای جدید به صورت همزمان هم فضای کمتری اشغال میکردند و هم انرژی کمتری مصرف. نبرد بر سر نمایشگر اتاق پذیرایی شما نیز در دو جبهه دنبال میشد: پلاسما یا LCD/LED. اگر به دنبال بهترین کیفیت تصویر ممکن بودید، باید پلاسما را انتخاب میکردید که مشکیهای عمیقتر، زوایای دید بهتر، پردازش سریعتر و کنتراست و رنگهای بهتر داشت.
اگرچه تلویزیونهای LCD یا LED روشنایی بیشتری داشتند و انرژی کمتری مصرف میکردند، تنها بهترین تلویزیونهای LED بازار بودند که یارای رقابت با تلویزیونهای پلاسما را از نظر کیفیت تصویر داشتند. بنابراین چرا تولید تلویزیونهای پلاسما در سال ۲۰۱۴ پایان یافت؟ عمدتا به خاطر اینکه تولید انبوه به کاهش قیمت تلویزیونهای LED منجر شد و پاناسونیک که اصلیترین تولیدکننده تلویزیونهای پلاسما بود مزایای خود در بازار را از دست داد. درست مانند Betamax، پلاسما از تکنولوژیای ضعیفتر شکست خورد و تنها با ظهور OLED بود که به کیفیت تصویر بهتری نسبت به پلاسما دست پیدا کردیم.
بیطرفی شبکه
ایده پشت بیطرفی شبکه یا Net Neutrality اینست که با هرآنچه در اینترنت یافت میشود باید برخورد مساوی داشت. این یعنی فارغ از اینکه میخواهید به کدام وبسایت دسترسی پیدا کنید، همواره باید سرعتی یکسان از تامینکننده خدمات اینترنت خود دریافت کنید. هنوز مشخص نیست که مرگ بیطرفی شبکه چه معنایی خواهد داشت، اما این اتفاقی بود که در ماه ژوئن ۲۰۱۸ رقم خورد. رگولاتوری FCC در آمریکا به لغو قوانینی پرداخت که کمپانیها را از دریافت هزینههای مختلف از تولیدکنندگان محتوا یا کاهش سرعت دسترسی کاربران به برخی سایتها و سرویسها منع میکرد و بنابراین اپراتورها و تامینکنندگان خدمات اینترنت حالا میتوانند رقبا را به چالش بکشند یا سرعت اینترنت را برای سرویسهای شریک افزایش دهند. اکثر تامینکنندگان خدمات اینترنت در ابتدا میگفتند که به قواعد اینترنت آزاد پایبند باقی میمانند، اما این موضوع کاملا به خودشان بستگی دارد. اما آنچه قطعا به مرور زمان اتفاق خواهد افتاد، مسدود شدن تورنتها و اشتراکگذاری فایلهایی است که به زعم آنها غیر قانونی هستند.
کینکت مایکروسافت
کینکت که ورژن نخست آن در سال ۲۰۱۰ عرضه شد و ورژن دومش همراه با کنسول ایکس باکس وان، یک سیستم دوربین مادون قرمز پیشرفته و هوشمندانه بود که از طریق چند سنسور و یک میکروفون میتوانست شما را شناسایی کند، حرکات بدنتان را پایش کند و به فرمانهای صوتی پاسخ دهد. این دستگاه همراه با چند بازی احمقانه و خانوادگی عرضه شد که از شما میخواستند در مرکز اتاق هال فضا را خالی کنید و به پریدن یا تکان دادن دستهایتان مشغول شوید.
بازیهای کینکت مشخصا به دنبال رقابت با کنسول Wii نینتندو بودند که جهان بازیهای کژوال را تصاحب کرده بود، اما تلاش مایکروسافت ناکام بود. بازیها ناامیدکننده ظاهر شدند، کاربران با گلیچهای مختلف سر و کله میزدند و باید ۲ الی ۳ متر از تلویزیون فاصله میگردید تا کینکت به خوبی کار کند. سختافزار کینکت مشخصا جلوتر از زمان خود بود، اما مایکروسافت هیچوقت نتوانست بازیای برای آن بسازد که خرید سنسور را ضروری کند. وقتی روند فروش کنسولهای ایکس باکس وان بدون کینکت در سال ۲۰۱۴ آغاز شد، مشخصا مایکروسافت داشت بیخیال پروژه جاهطلبانهاش میشد و در سال ۲۰۱۷ نیز تولید این دستگاه را کاملا متوقف کرد.
گوگل پلاس
گوگل که به راهاندازی سرویسها و گاه محصولات مختلف و سپس کنار گذاشتنشان معروف است، قبرستانی پر از ایدههای جالب دارد. گوگل ریدر، گوگل باز، گوگل گلس، پروژه آرا، نکسوس پلیر، کرومکست آدیو، اینباکس بای جیمیل، پروژه تانگو، گوگل ناو، پیکاسا، گوگل ویو، گوگل گاگلز و گوگل دیدریم تنها برخی از آن پروژهها هستند و این لیست میتواند همینطور ادامه پیدا کند. اما میتوان بحث کرد که بزرگترین شکست گوگل طی دهه ۲۰۱۰ با گوگل پلاس رقم خورد: تلاش اهالی ساکن مانتین ویو برای ساخت شبکهای اجتماعی که فیسبوک را به چالش میکشید.
گوگل پلاس که در سال ۲۰۱۱ عرضه شد، نخستین ماجراجویی گوگل در جهان شبکههای اجتماعی نبود، اما به نظر بزرگترین تلاش آنها برای کسب موفقیت در این حوزه میرسید. در گوگل پلاس میتوانستید از طریق Circleها مردم را درون دستهبندیهای مختلف قرار دهید، به صفحات سازمانی سر بزنید، به سراغ جوامع مربوط به تاپیکهای مختلف بروید و چیزهایی از این دست. در ابتدا به نظر با پدیدهای مهم و موفق روبهرو بودیم و تعداد کاربران هر روز افزایش یافت، اما بعد مشخص شد که انگیجمنت کاربران بسیار پایین بود و افرادی که ثبت نام میکردند، معمولا میخواستند به سرویسی دیگر از گوگل دسترسی پیدا کنند و علاقهای به گوگل پلاس نداشتند. بازطراحی شبکه اجتماعی و جدا کردن قابلیتهای بنیادین گوگل پلاس و ارائه آنها در قالب اپلیکیشنهای جداگانه هم کمک چندانی به مشکل نکرد و گوگل به کار سرویس خود در سال ۲۰۱۹ پایان داد.
ویندوز فون
در ابتدای دهه ۲۰۱۰ میلادی، مایکروسافت فشاری شدید روی خود احساس میکرد. آیفون اپل جهان را درنوردیده بود، اندروید داشت هر روز نظر تولیدکنندگان بیشتری را به خود جلب میکرد و ویندوز موبایل داشت از هستی ساقط میشد. مایکروسافت به سختی میتوانست سهم خود از بازار موبایلهای هوشمند را حفظ کند و زمان کاری تازه رسیده بود. به این ترتیب ویندوز فون ۷ از راه رسید که ظاهری جاهطلبانه داشت و کاشیهایی قابل شخصیسازی و انبوهی از سرویسهای مختلف در هاب آن تعبیه شده بود.
همه عاشق استایل این سیستم عامل شدند که تاثیری بزرگ روی طراحی رابط کاربری گذاشته بود، اما ویندوز فون هیچوقت نتوانست از نظر کیفیت و کمیت اپلیکیشنهایش، با دو رقیب بزرگتر همگام شود. وقتی مایکروسافت ویندوز فون ۸ را عرضه کرد، سهم از بازار افزایش یافت، اما برخی مشتریان وفادار عصبانی بودند که نمیتوانستند دیوایس مبتنی بر ویندوز فون ۷ خود را به سیستم عامل جدید بهروزرسانی کنند. تا سال ۲۰۱۴ آمار فروش کاهش یافته بود و تولیدکنندگان سرشناس هم بیش از پیش روی اندروید تمرکز میکردند. اوج موفقیت ویندوز فون در سال ۲۰۱۳ حاصل شد که سهمی ۳.۴ درصدی از بازار داشت. نوکیا یکی از معدود کمپانیهایی بود که به ساخت موبایلهای ویندوز فون ادامه میداد و موفقیتی نسبی داشت. سپس مایکروسافت این شرکت فنلاندی را خرید تا خود شروع به تولید موبایل کند – این کار هم نتیجه نداد. مایکروسات سعی کرد با ویندوز ۱۰ موبایل در سال ۲۰۱۵ شروعی تازه داشته باشد، اما کار برای این سیستم عامل هم در سال ۲۰۱۷ به پایان رسید.