محمد نژادصداقت، مدیرعامل داتین در گفتوگویی از وضعیت اعتبارسنجی و رگولاتوری در ایران گفت و اینکه در ویپاد برای حل مسئله اعتبارسنجی افراد از چه راهکاری بهره گرفتهاند. او همچنین به این سوال پاسخ داد که مسیرهای درآمدی داتین درحال حاضر در چه شرایطی قرار داد و در آینده به کدام سو میرود.
نژادصداقت در ابتدای این گفتوگو و در پاسخ به این سوال که مسئله رگولاتور در حوزه بانکداری چیست، گفت: «برخی اوقات رگولاتورهای ما خیلی بیعمل هستند و گاهی اوقات خیلی پرعمل؛ یعنی در حوزههایی خیلی پرکار تلاش میکنند. شاید بتوان گفت توازن و تعادلی که باید درمورد بعضی پدیدهها برقرار شود را کمتر شاهد هستیم. مثلا برخی مواقع لازم است کمتر ورود کنند، اما این اتفاق رخ نمیدهد. در برخی مواقع هم که باید به موضوع ورود کنند، میبینیم که ساکت و بیصدا نشستهاند. درپی این مسائل، یک روز کارد به استخوان میرسد و اتفاقات عجیبی میافتد. من یکی از مشکلات جدی رگولاتور را عدم توازن در ورود به برخی مسائل میبینم. یعنی جایی که باید رگولاتور ورود کند، نمیآید و جایی که نباید ورود کند، زیاد در دل کار وارد میشود. تعدد رگولاتور هم که یک معضل است. یعنی برای هر حوزهای باید از نهادهای مختلف تایید بگیریم و بعد کار کنیم. موضوع عجیبی است. اینکه نهادهایی که نقشهای نظارتی دارند، خیلی زیاد هستند و افراد را سردرگم میکنند.»
او فعالیت رگولاتور را در ایران بهجای نظارت، بستن ناگهانی درها عنوان کرد و گفت: «مثلا فرض کنیم که روزی در حوزه پرداخت الکترونیک، شاپرک تاسیس و الزاماتی هم ایجاد شد. رگولاتور بهجای اینکه الزامات را بگوید و برای جلوگیری از اتفاقاتی که قبلا افتاده نظارت و پایش و بعد مسیر را ترسیم کند، از یک مقطعی به بعد دیگر مجوز پیاسپی صادر نمیکند و کلا در را میبندد. نمیدانم چرا در کشور ما این دربستن زیاد است. یعنی ناگهان دری بسته میشود و دسترسیهایی قطع. بهجای اینکه رگولاتور، شرایط را اعلام کرده و بگوید با این ضوابط مسائل را دنبال، پایش و نظارت میکنم و بعد جلو میروم، ناگهان درها بسته میشود. به مثال موسسات مالی و اعتباری توجه کنید. یک روز چندین موسسه مالی و اعتباری میآیند، بعد اینها را با هم ادغام و سپس منحل میکنند. بعد هم کلا تعطیل میشود. اگر موسسات مالی و اعتباری بد بودند، چرا آن زمان اجازه تاسیس آنها را دادیم؟ چرا درحال حاضر، اجازه نمیدهیم؟ اگر بحث نظارت داشتیم باید در آن زمان نظارت میکردیم که آن اتفاقات ناخوشایند نیفتد. اگر نمیتوانیم نظارت کنیم، این مشکل رگولاتور است که توان نظارت ندارد نه اینکه جلوی یک کسبوکار گرفته شود و درها را ببندیم.»
به اعتقاد محمد نژادصداقت، تحریم از جمله گلوگاههایی است که باعث شده شرکتهایی در حد و اندازه داتین نتوانند بزرگ شوند. او این مسئله را اینطور تشریح کرد: «یکی از مزایایی که تحریم برایمان داشته، این بوده که شرکتهایی توانستند در ایران شکل بگیرند و شروع به کار کنند. درعین حال در جایی هم تبدیل به عیب شده و قدرت رقابت ما را گرفته است. برای مثال وجود شرکتهای خارجی بزرگ در کشور ما، باعث میشد که بتوانیم الگوبرداری کنیم و مثال خوبی داشته باشیم. در شرایط فعلی ما نمونههای موفق و بزرگتر از خودمان نداریم. خیلی جاها باید خودمان بسازیم و شکل دهیم. این، برای من یکی از موانع است. یعنی دوست داشتم یک فرد یا یک شرکت بزرگتر وجود داشت که ما با آن رقابت کنیم. از طرفی کسبوکاری را شکل دهیم که در استاندارد بزرگ بینالمللی باشد. برای خود من، این یک موضوع مهم است. درواقع در حوزه فعالیت ما بسیار بازیگران محدودی وجود دارد و من دوست داشتم بازیگران بیشتری در این فضا حضور داشتند.»
مدیرعامل داتین ایجاد شرکتی مانند داتین را به ۱۰ تا ۱۵ سال ایستادن پای شرکت، گره زد و گفت: «این صبر و حوصله و اهتمام جدی به آن، در کشور ما وجود ندارد. یعنی تلاش و کار زیادی میخواهد. درواقع هم عجله وجود دارد و هم مسائلی مانند عدم ثبات مدیریتی، باعث شده که نمونههای متعددی مانند داتین و فناپ تشکیل شده اما بهدلیل تغییرات مدیریتی، ثباتی نداشته و به هدف نرسند. هر مدیری که آمده با صلاحدید خودش تغییراتی ایجاد کرده و بعد هم آن چیزی که باید، نشده است.»
مسیرهای جدید برای درآمدزایی در داتین
او درمورد درآمد داتین و برنامههای این شرکت برای مسیرهای جدید گفت: «هسته کسبوکار داتین، فراهمکردن زیرساختهای نرمافزاری برای نهادهای مالی است. در این حوزه، ما کربنکینگ و کراینشورنس داریم. همچنین نرمافزارهایی در سطح اینترپرایز یا ملی داریم. این مواردی که گفتم، هسته اصلی کسبوکار داتین در این سالها بوده است. از دو یا سه سال پیش به این جمعبندی رسیدیم که مدل کسبوکار وابسته به نهادهای بزرگ و قراردادهای B2B با بانکها و نهادهای مالی بزرگ، سقف دارد. ما سی بانک در کشور داریم و چند بیمه. این سقف، برای ما محدود است. از آن طرف، تجربه و اندوختهای داریم که به ما کمک میکند بفهمیم چه محصولی را برای کاربر نهایی تولید کنیم که برایش جذابتر باشد. یعنی مبتنیبر تجربهای که از نظام بانکی و قابلیتهای تکنولوژی داریم میتوانیم محصولاتی طراحی کنیم که برای مشتری نهایی جذاب باشد. بنابراین در هسته فعالیتمان کمی تغییر ایجاد کردیم. البته ضمن اینکه آن را حفظ میکنیم، بیشتر سمت مشتری نهایی میرویم و یک مقدار از B2B به B2C متمایل میشویم. درحال حاضر، مسیر درآمدی ما حدود ۷۰ درصد، از همان هسته فعالیتمان است ولی پیشبینی شده که تا چند سال آینده، این عدد به ۴۰ درصد برسد. همچنین در افق سه سالهای که در ذهن داریم ۴۰ درصد درآمدمان، از هسته اصلی کسبوکار و ۶۰ درصد از سایر حوزههای فعالیتی خواهد بود. این حوزههای B2C نیز متمرکز بر ویپاد و حوزه بیمه خواهد بود؛ بهخصوص ویپاد.»
با توجه به اینکه سال گذشته ویپاد، بیش از ۱۰ همت تسهیلات خرد به کاربران اعطا کرده است، نژادصداقت در پاسخ به اینکه آیا قرار است تمرکزتان روی تسهیلات خرد باشد یا خیر؛ گفت: «ویپاد بانک دیجیتال است. درواقع ترابانک پاسارگاد یا بانک دیجیتال پاسارگاد که ما مجری آن هستیم و خدمات را ارائه میدهیم. شروع کارمان با تسهیلات و اعتبارات خرد بود اما گامهای اولیه در حوزههای جذب، سپرده، جذب منابع، سرمایهگذاری و مدیریت ثروت هم برداشته شده است. محصولات اولیهای در آن ایجاد شده و درحال بازخوردگرفتن از جامعه و مخاطبین هستیم که ببینیم باید چه کار کنیم تا خدمات بهتری ارائه دهیم. حوزه بیمه هم در همان ویپاد دنبال میشود اما هنوز بازخوردی دریافت نکردهایم. بنابراین، از نظر من، ویپاد بستری میشود که هر چهار حوزه فراگیری مالی را پوشش میدهد؛ حوزههای سپرده و کار، اعتبار و تسهیلات، بیمه و مدیریت ثروت. شاید نگاهش از بعضی از بانکهای ما فراتر است و با بعضی از بانکها، تطابق دارد اما مسیری که جلو میبریم برای هر چهار حوزه است. طبیعتا بهخاطر اینکه تسهیلات را زودتر شروع کردیم، در آن حوزه خیلی از بقیه حوزهها جلوتریم.»
او با طرح این وعده که بهزودی کاربران سبد گستردهتری از محصولات ویپاد را میبینند، گفت: «همین الان هم محصولات وجود دارد و ارائه شده اما هنوز در مراحل پایلوت است. یعنی کاربران آن کم هستند. هنوز روی آنها تبلیغ نکردهایم چون هنوز چکشکاریهایش درحال انجام است که محصول خیلی خوب و مخاطبپسندی از دل آن دربیاید.»
قابلیت اعتماد؛ مهمترین ویژگی داتین
به اعتقاد نژادصداقت، مهمترین ویژگی شرکتی مانند داتین، ایجاد قابلیت اعتماد است، چراکه یک نهاد بزرگ مالی، زمانی که میخواهد با یک شرکت بهعنوان همکار، کار کند، رابطه آنها کارفرما و پیمانکاری خالی نیست و خیلی آمیختهتر در همدیگر هستند. وقتی یک نهاد مالی میخواهد با چنین شرکتی کار کند و تمام زیرساختهایش را دست او بسپرد، مهمترین عامل انتخابش، اعتماد و قابلیت اعتماد است. این قابلیت اعتماد در چند جا خود را نشان میدهد. مثلا از نظر فنی و امنیت ولی مسائل غیرفنی هم وجود دارد مانند ساختار و سرمایه، تیم مدیریتی، هیئتمدیره و پشتوانههای مالی شرکت. یعنی اگر یک شرکتی در این حوزه، پیمانکار و پارتنر میشود، آیا میتواند در تلاطم مالی، در تورم و جذب سرمایه انسانی جدید و خروجشان، خود را حفظ کند؟ آیا قابل اتکاست یا نه؟ به اعتقاد من پارامتر انتخاب شرکتهایی مانند داتین یا شرکتهایی مانند آن، که در این حوزه فعالیت میکنند، قابلیت اعتماد و اتکایی است که میتوانند ایجاد کنند.
پشتوانه داتین و ساختار متفاوت آن در نظام بانکی باعث میشود که بانکها بیشتر به آن اعتماد کنند. مدیرعامل داتین با تایید این موضوع گفت: «روزهای اولی که کار در داتین را شروع کرده بودیم، اینکه پشتوانه ما بانک پاسارگاد بود برای بانکهای دیگر یک نوع تهدید محسوب میشد. مثلا میگفتند ممکن است اطلاعات ما را به بانک پاسارگاد داده باشند یا چنین بحثهایی. این طرز تفکر، غلط بود. چون ما در محیطی بزرگ شدیم که اعتماد و محرمانگی جزئی از ما بود. مدیران ما بهخاطر اینکه از ابتدا مدیران بانکی بودند، باعث شده بود بحث محرمانگی در دیانای ما شکل بگیرد. اما بعدترها این مسئله تبدیل به نقطه قوت ما شد. یعنی در مشتریان اخیری که میگرفتیم، اینکه ما یک پشتوانهای داریم، همچنین اینکه داتین یک شرکت ساده نیست و بهراحتی وارد بازار نشده، خیلی به ما کمک کرد.»
او در پاسخ به این سوال که در بازار خدمات مالی در ایران، در کدام بخش عقب هستیم و چقدر با نقطه مطلوب فاصله داریم، گفت: «فکر میکنم ما در بازار بانکی و بازار سرمایه، حوزههایی که به کارگزاریها و بورسها مرتبط است، وضعیتمان بد نیست. صنعت بیمه با فناوری خیلی فاصله جدی دارد. آنجا، اعتقاد فناوری در تئوری ایجاد شده اما واقعا در عمل هنوز فاصله جدی داریم. در حوزههایی مانند مدیریت ثروت و بحثهای مرتبط با سرمایهگذاری هنوز اعتقاد نظری هم نداریم و نسبت به بیمه هم شرایط پایینتر است. این موضوع خیلی کار را سخت میکند و البته یک بازار بزرگ و اقیانوس آبی است برای حضور در آن.»
او پیشبینی کرد که در آینده و در حوزه ولثتک، حتما شرکتهای متعددی خواهیم داشت که فعالیت کنند اما چالشهای قانونگذاری و حقوقی، هنوز در آن خیلی جدی است. برای مثال در بازار طلا، دلار و ارزهای خارجی دیگر، چالشهای قانونی و حقوقی خاص خود را داریم که خیلی کار را سخت میکند ولی من هم امیدوارم و فکر میکنم در آینده نزدیک، شرکتهای متعددی در این حوزه خواهیم داشت.
جزیرهایبودن داده در ایران، دیگر مسئلهای بود که در این گفتوگو مطرح شد. چالشی که برای شرکتها ایجاد میشود؛ چراکه هر نهادی در ایران خود را مالک داده میداند. نژادصداقت در توضیح این مسئله گفت: «در حوزه ما چون یکی از بیشترین دادهها را نظام بانکی دارد، شاید یک نفر باید از ما بپرسد که چرا دادههایتان را نمیدهید؟ یا اینکه چرا بانکها دادههایشان را نمیدهند؟ اما اگر بخواهم بگویم بانکها به چه دادههایی نیاز دارند که الان بیرون نمیآید، دادههای مرتبط با اعتبارسنجی است و یکی از مهمترین رکنهایی است که درحال حاضر وجود ندارد و بانکهای ما چشمبسته یا بدون اعتبارسنجی، به افراد اعتبار میدهند. یا اینکه ریسک نمیکنند و تسهیلات نمیدهند. درواقع چون اعتبارسنجی قابل اتکایی در اختیارشان نیست، تسهیلات خرد را نمیدهند.»
او با این توضیح که در ویپاد، تمام تسهیلات صرفا برمبنای اعتبارسنجی ارائه میشود و نرخ نکول آن خیلی خوب است، گفت: «ما برای اینکه بانک را راضی کنیم تسهیلات خرد را به اقشار جامعه ارائه دهد، از اعداد خیلی خیلی کوچک شروع کردیم، بنابراین ریسک را پایین آوردیم. این موضوع، چند نتیجه داد. اول اینکه آیا بانک، زیرساختی دارد که بتواند چنین ارقام خیلی کوچکی را پردازش کند؟ یکی از مشکلات بانکها برای اعطای تسهیلات در اعداد کوچک، سودآوریاش است. برای اینکه تسهیلات ارائه شود، بانک متحمل هزینه میشود. هزینه بررسی مدارک، ستادی و داخل شعبه و هر جای دیگری. اگر کسی تکنولوژی، محصولات و زیرساختهای این کار را نداشته باشد که بتواند با هزینه کم، در اعداد کوچک، تسهیلاتی بدهد، پرداخت چنین تسهیلاتی برایش ضرر خواهد داشت. جایی مانند بانک پاسارگاد، زیرساختش را دارد. پس میتواند شروع کند و این سرویس را با اعداد خیلی کوچک در اختیار مردم قرار دهد. نکته دیگری که دارد، این است که وقتی عدد کوچک است، ریسکش قابل تحملتر میشود. مسئله بعدی این است که ما هم در ویپاد، مسئله اعتبارسنجی داشتیم. سوال این است که چند نفر از مردم ما یک رکورد قابل اتکای اعتبارسنجی دارند؟ یعنی فرض کنید چند درصد از مردم ما دو یا سه بار تسهیلات گرفتهاند، پرداخت کردهاند و ما میتوانیم نحوه بازپرداخت و رفتار آنها را ببینیم، بعد بگوییم که این کاربر، معتبر است یا نه؟»
مدیرعامل داتین، در پایان این مسئله را به حالت مرغ و تخممرغ تشبیه کرد و گفت: «بانکها نمیتوانند تسهیلات بدهند چون اعتبارسنجی ندارند. اعتبارسنجی هم اگر داشته باشند، چون قبلا به آنها تسهیلات ندادهاند، ممکن است ایجاد این چرخه و تشخیص رفتار کاربر برایشان سخت باشد. کاری که ما در ویپاد کردیم این بود که گفتیم ما اصلا با اعتبار گذشته افراد کاری نداریم. ما اعتبارشان را میسازیم. از اعداد خیلی کوچک شروع میکنیم و پلهپله، سطح اعتبار را مبتنیبر رفتار مشتری بالاتر میبریم. البته طوری جلو میرویم که بتوانیم این ریسک را پوشش دهیم. این ساختن اعتبار، یکی از نکات ماست و یکی از کلیدها. ما اعتبار را برای افراد میسازیم. وقتی یک فرد چهار یا پنج بار از ما تسهیلات خرد گرفت، تازه میفهمیم آیا این فرد توان و تمایل برای بازپرداخت تسهیلات را دارد یا نه و اتفاقا وقتی در پلههای بالاتر دقت میکنیم، میبینیم افراد، خوشحسابتر هستند. وقتی در نمودارها نگاه میکنیم، میبینیم که بدحسابها در پلههای پایینتر بیشترند. در پلههای بالاتر چون فرد رفتارش را تکرار کرده و توانسته به پلههای بالاتر برود، نشان میدهد که فرد قابل اتکاتر و قابل اعتمادتری است و به تعهداتش پایبندتر.»