فاواپرس: در سالهای اخیر، برخی رسانهها به انتشار مطالبی درباره گنج گمشده داریوش سوم، آخرین پادشاه هخامنشی، پرداختهاند. این گنجینه افسانهای که شامل طلا، نقره و جواهرات ارزشمند بوده، بهعنوان یکی از اسرار تاریخ ایران مطرح شده است.
برخی ادعا میکنند که این گنج برای تشکیل ارتشی قدرتمند علیه اسکندر مقدونی گردآوری شده بود؛ اما پس از شکست داریوش و خیانت نزدیکانش، او بخش قابلتوجهی از گنجینه خود را از پارسه به هگمتانه منتقل و در اطراف این شهر مدفون کرد. تلاشهای بسیاری از دوران باستان تا به امروز برای یافتن این گنج بینتیجه مانده است.
آیا گنج گمشده داریوش سوم واقعی است؟
طبیعتاً هر پادشاهی که بر سرزمینی ثروتمند حکمرانی کرده باشد، خزانههایی مملو از جواهرات داشته است؛ اما این بهتنهایی نمیتواند دلیلی برای فرض وجود یک گنجینه گمشده باشد. بر اساس منابع معتبر تاریخی، اسکندر پس از فتح ایران به گنجینههای عظیمی دست یافت.

بهعنوان مثال، در پارسه حدود ۹ هزار تالنت طلا و ۴۰ هزار تالنت نقره به دست آورد. هر تالنت معادل ۲٫۲۶ کیلوگرم است؛ بنابراین، اسکندر تنها در پارسه بیش از ۱۰۰۰ تن طلا و نقره به غنیمت گرفت. دیودور سیسیلی، مورخ یونانی، نوشته است که اسکندر گنجینههای ایران را بر بیش از ۳ هزار شتر و ۱۰ هزار جفت قاطر حمل کرد.
با این حال، در هیچ منبع تاریخی معتبری نمیتوان نشانی از یک «گنجینه گمشده» که داریوش سوم آن را مخفی کرده باشد، یافت. به نظر میرسد این ادعاها بیشتر بر حدس و گمان استوار است تا اسناد تاریخی. البته، امپراتوری هخامنشی ممکن است آثار و گنجینههایی از خود بهجا گذاشته باشد که هنوز کشف نشدهاند؛ اما این موضوع تنها زمانی میتواند بهعنوان یک واقعیت مطرح شود که سندی برای تأیید آن وجود داشته باشد.
در سال ۱۹۷۳، شاه وقت ایران دستور کاوش این گنج را داد و یک هیات آمریکایی با پیشرفتهترین تجهیزات حفاری و اکتشاف به کار پرداخت؛ اما نتوانست گنج را پیدا کند. به این ترتیب، گنجینه طلای داریوش تا به امروز همچنان در مکانی در محدودهای به شعاع ۱۰۰ کیلومتر در اطراف شهر همدان قرار دارد.

در نتیجه، با وجود جذابیت داستان گنج گمشده داریوش سوم، هیچ سند تاریخی معتبری برای تأیید وجود چنین گنجینهای در دست نیست و این موضوع بیشتر در حد افسانه باقی مانده است.
گنج گمشده داریوش سوم: افسانه یا واقعیت؟ جستجویی در اعماق تاریخ برای کشف راز آخرین پادشاه هخامنشی
آیا گنج گمشده داریوش سوم، آخرین پادشاه مقتدر هخامنشی، واقعیت دارد یا صرفاً افسانهای است که نسل به نسل نقل شده است؟ در سالهای اخیر، تب و تاب جستجو برای یافتن این گنجینه افسانهای که مملو از طلا، نقره، جواهرات گرانبها و آثار هنری بینظیر است، بار دیگر در رسانهها و محافل باستانشناسی اوج گرفته است. اما آیا این هیجان، پایهای مستند در تاریخ دارد یا صرفاً بر حدس و گمان استوار است؟ این سوالی است که در این مطلب به دنبال پاسخی برای آن خواهیم بود.
داستان گنجینه داریوش سوم: روایتی از شکوه، شکست و پنهانکاری
بر اساس روایات تاریخی، گنج گمشده داریوش سوم نه تنها شامل داراییهای شخصی پادشاه، بلکه شامل خزانههای عظیمی بود که برای تجهیز ارتشی قدرتمند به منظور مقابله با اسکندر مقدونی گردآوری شده بود. پس از شکستهای پیدرپی و خیانتهای مکرر درباریان، داریوش سوم تصمیم گرفت بخش قابل توجهی از این گنجینه را از پایتخت باشکوه هخامنشی، پارسه (تخت جمشید)، به هگمتانه (همدان امروزی) منتقل کرده و در اطراف این شهر باستانی مدفون سازد. هدف او از این اقدام، حفظ ثروت امپراتوری و تامین مالی برای بازسازی ارتش و مقاومت در برابر اسکندر بود.

گنجینه ای در انتظار کشف: تلاش های بی نتیجه برای یافتن طلای گمشده
از دوران باستان تا به امروز، تلاشهای بیشماری برای یافتن گنج گمشده داریوش سوم صورت گرفته است. جویندگان گنج، باستانشناسان، و حتی حکومتها، با انگیزه دستیابی به ثروت افسانهای و کشف اسرار تاریخ ایران، به جستجو در مناطق اطراف همدان پرداختهاند. با این حال، تمامی این تلاشها تاکنون بینتیجه مانده و این گنجینه طلایی همچنان در اعماق خاک پنهان مانده است.
اسکندر و گنجینه های تصرف شده: آیا نیازی به پنهان کردن گنج بود؟
برخی استدلال میکنند که اسکندر مقدونی پس از فتح ایران، به گنجینههای عظیمی دست یافت و نیازی به وجود یک گنجینه مخفی نبوده است. منابع معتبر تاریخی گواه این مدعا هستند. به عنوان مثال، اسکندر در پارسه (تخت جمشید) حدود ۹ هزار تالنت طلا (معادل بیش از ۲۰ تن) و ۴۰ هزار تالنت نقره (معادل بیش از ۹۰ تن) به دست آورد. دیودور سیسیلی، مورخ یونانی، نیز گزارش داده است که اسکندر گنجینههای ایران را با بیش از ۳ هزار شتر و ۱۰ هزار جفت قاطر حمل کرد.

کمبود شواهد تاریخی: تردیدها در مورد واقعیت گنج گمشده
علیرغم جذابیت داستان گنج گمشده داریوش سوم، در هیچ منبع تاریخی معتبری نشانی از یک «گنجینه گمشده» که داریوش سوم شخصاً آن را مخفی کرده باشد، یافت نمیشود. به نظر میرسد این ادعاها بیشتر بر پایه حدس و گمان و روایات شفاهی شکل گرفتهاند تا بر اساس اسناد تاریخی مستند. البته، این احتمال وجود دارد که امپراتوری هخامنشی آثار و گنجینههایی از خود بهجا گذاشته باشد که هنوز کشف نشدهاند؛ اما تا زمانی که سندی برای تأیید وجود چنین گنجینهای یافت نشود، این موضوع در حد یک فرضیه باقی خواهد ماند.
تلاش های مدرن برای یافتن گنجینه: جستجویی ناکام در دهه ۱۹۷۰
در سال ۱۹۷۳، شاه وقت ایران با هدف کشف گنج گمشده داریوش سوم، دستور کاوش در مناطق اطراف همدان را صادر کرد. یک هیئت آمریکایی با تجهیزات پیشرفته حفاری و اکتشاف به این مأموریت اعزام شد؛ اما پس از ماهها جستجو، نتوانستند هیچ اثری از این گنجینه افسانهای پیدا کنند. این ناکامی، تردیدها در مورد واقعیت گنج داریوش را بیشتر تقویت کرد.
همدان: مرکز ثقل افسانه گنج داریوش سوم
با وجود عدم وجود شواهد قطعی، افسانه گنج گمشده داریوش سوم همچنان در محدوده ۱۰۰ کیلومتری اطراف شهر همدان زنده مانده است. این منطقه به عنوان محل احتمالی دفن گنجینه داریوش شناخته میشود و همواره مورد توجه جویندگان گنج و باستانشناسان بوده است.

نتیجه گیری: افسانه ای جذاب یا واقعیتی پنهان؟
در نهایت، با وجود جذابیت بینظیر داستان گنج گمشده داریوش سوم و پتانسیل آن برای کشف تاریخ و فرهنگ ایران باستان، هیچ سند تاریخی معتبری برای تأیید وجود چنین گنجینهای در دست نیست. این موضوع بیشتر در حد یک افسانه و روایت شفاهی باقی مانده است. با این حال، نباید فراموش کرد که تاریخ، همواره مملو از شگفتیها و رازهایی است که در انتظار کشف شدن هستند. شاید روزی، در آینده، شاهدی بر وجود گنج گمشده داریوش سوم پیدا شود و این افسانه به واقعیت بپیوندد. تا آن زمان، جستجو برای یافتن این گنجینه طلایی، همچنان ادامه خواهد داشت.