افرادی که باور دارند سفر انسان به ماه انجام نشده در توجیه این نظریه توطئه ادعا میکنند که دولت آمریکا فضاپیمای آپولو ۱۱ و ماموریتهای بعدی برنامه آپولو را جعل کرده تا در مسابقه فضایی به اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی ضربه بزرگی وارد کند. بعضی هم معتقدند که آمریکا برای دور کردن افکار عمومی جهان از جنگ ویتنام این حقه را سرهم کرده است. اما بیایید نگاه دقیقتری به موضوع داشته باشیم.
شواهد تصویری
یکی از مشهورترین بحثهای توطئه درخصوص این ادعا به این نکته اشاره میکند که هرگز در عکسهای آپولو هیچ ستارهای دیده نمیشود و این در حالی است که در محیطی دور از آلودگیهای نوری زمین و جو مهآلود، انتظار میرود هزاران ستاره در تمام تصاویری که مسافران ماه گرفتهاند، دیده شوند. این گفته زمانی درست است که عکسها طی شب گرفته شده باشند در حالیکه تمام ماموریتهای با سرنشین ماه در طول روزهای آفتابی انجام شده و این بدان معناست که مشابه آنچه طی روز زمینی رخ میدهد در طول روز ماه هم نور ستارگان در نبرد با سطح بسیار درخشان ماه عرصه را میبازند و بنابراین، هیچ ستارهای در تصاویر دیده نمیشود. بحث دیگری که منکران سفر به ماه درخصوص جعلیبودن فرودها مطرح میکنند درمورد پرچمی است که نیل آرمسترانگ و «باز آلدرین» بر سطح ماه کوبیدهاند. در عکسهای مربوط به این صحنه بهنظر میرسد باد پرچم را بهصورت افقی ثابت نگه داشته است. این افراد میگویند چگونه این اتفاق رخ داده درحالیکه در سطح ماه باد وجود ندارد؟ در پاسخ به این سوال باید گفت که اصلا باد در کار نیست. میلهای افقی پشت پرچم متقاطع با نوک میله عمودی نصب شده که پرچم را بهحالت باز نگه دارد. این پرچم از آن زمان تاکنون برسطح ماه به همین شکل ثابت مانده است.
تابشهای شدید
شاید بتوان گفت که قانعکنندهترین استدلالی که منکران برنامه آپولو درباره جعلیبودن فرودها مطرح میکنند، مسئله «کمربندهای وان آلن» باشد. دو کمربند غولپیکر دوناتشکل وان آلن زمین را احاطه کردهاند و ذرات کیهانی آسیبزایی را که سوی زمین تابش میشوند جذب میکنند. پرتوهای جذب شده توسط این دو حلقه برای موجودات زنده مرگبارند و اگر این دو کمربند وجود نداشت، هرگز در زمین حیات به وجود نمیآمد. برخی از مردم معتقدند که انسان نمیتواند از این کمربندها عبور کند بدون اینکه در معرض مقادیر بالای تابش قرار گیرد.
این نگرانی واقعی پیش از ماموریتهای آپولو وجود داشت و به همین دلیل دانشمندان ماموریت آپولو ۱۱ میدانستند که باید به بهترین شکل از فضانوردان در برابر این تابشها محافظت کنند. از اینرو، آنها فضاپیما را با پوستهای آلومینیومی بهعنوان عایق تابش پوشاندند و مسیری از زمین بهسمت ماه را انتخاب کردند که مدت زمانی که فضاپیما باید در کمربندهای وان آلن بماند را به حداقل برساند. بازخوانی مطالعات انجام شده روی همه ماموریتهای سرنشیندار آپولو نشان داد که متوسط تابشی که فضانوردان در معرض آن قرار داشتند ۰.۴۶ رادیان بود. این بررسی ثابت کرد که ناسا حق داشت فضانوردان را از تابشهای وان آلن محافظت کند. هرچند این میزان تابش کمتر از مقداری است که بعضی کارکنان بخشهای مرتبط با انرژی هستهای با آن مواجهاند اما حدود ۱۰ برابر بیشتر از پرتوهایی است که در بخش پزشکی از دستگاههای پرتو ایکس و رادیوتراپی تابش میشود.
دشمنی با مسافران ماه از کجا آغاز شد؟
۴۰۰ هزار نیروی رسمی و قراردادی ناسا دست به دست هم دادند که نیل آرمسترانگ و باز آلدرین را در سال ۱۹۶۹ به ماه برسانند و از بین آنها فقط یک نفر این تفکر را مطرح کرد که کل ماجرای سفر به ماه فریب ناسا است و سازمان فضایی آمریکا در آن زمان فاقد مهارت فنی لازم برای رسیدن به ماه بوده است. آن مرد »بیل کیسینگ« نام دارد.
کیسینگ بین سالهای ۱۹۵۶ تا ۱۹۶۳ در شرکت راکتراین کار میکرد. این شرکت در طراحی موتورهای موشکی سترن ۵ُ موشکی به ارتفاع ۱۱۰ متر که برای بردن فضاپیماهای آپولو به ماه طراحی شده بود کمک میکرد. سال ۱۹۷۶ او مقالهای را باعنوان «ما هرگز به ماه نرفتیم؛ کلاهبرداری سیمیلیارد دلاری آمریکا» منتشر کرد و با استفاده از چند فتوکپی و نظریههای بیمعنی در تلاش برآمد تا ادعای خودش را اثبات کند و هرچند موفق به انجام آن نشد اما نظریاتش هنوز هم در فیلمهای هالیوود، مستندهای فاکسنیوز و کانالهای یوتیوب استفاده میشود. بهطوریکه امروزه در کنار زمینتختگرایی، جنبش حقیقت ۱۱/۹ (نظریه عمدیبودن حملات ۱۱ سپتامبر) و روابط پنهانی پنتاگون و ناسا با بیگانگان فضایی، انکار فرود انسان به ماه در شمار معروفترین نظریههای توطئه در جهان قرار دارد.
«راجر لاونیسوس»، مورخ آمریکایی و یکی از مدیران بخش تاریخ در ناسا سال ۲۰۱۹ بهمناسبت پنجاهمین سالگرد فرود اولین انسان به سطح ماه در گفتوگو با روزنامه گاردین در خصوص علاقه مردم به نظریات توطئه بهویژه نظریه فریب فرود ماه میگوید: «حقیقت این است که اینترنت این امکان را برای مردم فراهم کرده که بیشتر از هر زمان دیگری هر چرندی را که دوست دارند به گوش هر تعداد از مردمی که میخواهند برسانند و باور کنید آمریکاییها عاشق نظریههای توطئه هستند. هر وقت چیز بزرگی رخ دهد، بالاخره کسی پیدا میشود که توضیحی خلاف واقعیت دربارهاش بدهد.»
بهنظر میرسد که انگلیسیها هم عاشق نظریههای توطئه باشند زیرا سال ۲۰۱۸ برنامه تلویزیونی This Morning انگلیس میزبان «مارتین کِنی» بود. کنی معتقد است که هیچکس نمیتواند بر سطح ماه راه برود زیرا ماه کرهای جامد نیست بلکه توده نور است. این نظریهای است که بسیاری از زمینتختگرایان به آن باور دارند و معتقدند که سازمانهای فضایی آمریکا و اروپا و روسیه بیش از ۶۰ سال است که بهطورکلی درباره ماموریتهای فضایی و بهطور خاص درباره فرود انسان روی ماه مردم جهان را فریب دادهاند. مارتین کنی در این برنامه تلویزیونی گفت: «قدیم، شما فرود ماه را میدیدید و راهی برای بررسی هیچیک از آن صحنهها در اختیار نداشتید. اما اکنون در عصر فناوری، بسیاری از جوانان تحقیق و بررسی درباره آن را شروع کردهاند.»
نتایج یک نظرسنجی که سال ۲۰۱۹ در انگلیس انجام شد نشان داد که ۴ درصد از مصاحبهشوندگان معتقد بودند که نظریه فریب «قطعا درست» است، ۱۲درصد آن را «احتمالا درست» میدانستند و ۹ درصد اظهار داشتند که نمیدانند درست یا اشتباه است. نظریه فریب فرود به ماه بین جوانان پیروان بیشتری داشت. بهطوریکه ۲۱ درصد از افراد بین ۲۴ تا ۳۵ سال معتقد بودند که فرودهای ماه در استودیو فیلمبرداری شده است، درحالیکه ۱۳ درصد از افراد بالای ۵۵ سال چنین نظری داشتند.
سال ۲۰۰۱ هم شبکه فاکسنیوز مستندی را باعنوان «نظریه توطئه؛ آیا ما واقعا روی ماه فرود آمدیم؟» را پخش کرد و در آن از نظرسنجی نقل کرد که ادعا میکرد ۲۰ درصد از آمریکاییها در سال ۱۹۹۹ معتقد بودند که فرود ماه جعلی است. مورخ آمریکایی راجر لاونیسوس در اینخصوص میگوید که نظرسنجیها این رقم را بین ۴ تا ۵ درصد نشان میدهد. اما بهنظر میرسد هربار که رسانهای معتبر یا یک فیلم به این مسئله میپردازد، موضوع بیشتر مطرح میشود.
لاونیسوس بهعنوان نمونه به صحنهای از فیلم «میانستارهای» اثر «کریستوفر نولان» محصول سال ۲۰۱۴ اشاره میکند که در آن یک معلم مدرسه به شخصیتی که «متیو مککانهی» نقش آن را بازی میکند میگوید که فرود بر سطح ماه فریبی بوده که بهمنظور پیروزی در جنگ تبلیغاتی علیه اتحاد جماهیر شوروی اجرا شده است.
«الیور مورتون»، نویسنده کتاب «ماه: تاریخچهای برای آینده» معتقد است که تداوم نظریه جعلیبودن فرود ماه چندان عجیب نیست. بسیاری از مردم بین رویدادی غیرقابلقبول که شواهد زیادی برای آن وجود دارد مثل آپولو ۱۱ و واقعهای قابل قبول که شواهد آن صفر است مثل فریب فرود بر ماه، گزینه دوم را انتخاب میکنند. او میگوید: «هدف از برنامه فضایی آپولو این بود که نشان دهد دولت آمریکا بهصورت عملی واقعا تا چه اندازه کارآمد و توانمند است و هدف از ترویج نظریه توطئه ماه این بود که نشان دهد دولت آمریکا تا چه اندازه قدرت دارد چیزهایی را که بهنظر پیروان این نظریه واقعی نیستند به مردم بقبولاند.»
درحقیقت از آنجاکه پس از سال ۱۹۷۲ دیگر هیچ ماموریتی به ماه انجام نشد پیروان این نظریه بهخصوص از اواخر دهه ۹۰ میلادی شروع کردند به اشاعه این سوال که چرا ناسا با استفاده از فناوریهای دهه ۶۰ و ۷۰ میلادی به ماه رفت اما با فناوریهای پیشرفتهتر بعدی دیگر هرگز این برنامه را تکرار نکرد؟
اما این افراد معمولا فراموش میکنند که اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی در آنزمان آماده بود تا کوچکترین حرکت جعلی آمریکاییها را افشا کند و اگر واقعا فرود بر سطح ماه رخ نداده بود، بهحتم آنها اولین کسانی بودند که پرچم رسوایی آمریکاییها را برفراشته میکردند. سال ۲۰۱۹ «الکسی لئونوف»، کیهاننورد روسی در گفتوگویی میگوید: «ما در پایگاه نظامی ۳۲۱۰۳ شوروی بودیم و به خدا سوگند با انگشتهای بهشکل ضربدر نشسته بودیم و امیدوار بودیم که آمریکاییها موفق شوند. میخواستیم این اتفاق بیافتد. زیرا کسانی را که در فضاپیما بودند میشناختیم و آنها هم ما را میشناختند.»
مسابقه فضایی
پیروزی آمریکا در مسابقه فضایی در برابر اتحاد جماهیر شوروی در زمان جنگ سرد مهمترین انگیزه برای رسیدن به سطح ماه بود. اما این پیروزی با جعل و فریبدادن امکانپذیر نبود زیرا همانطور که پیشتر گفته شد قدرت افشاگری شوروی در مورد چنین اتفاق بزرگی بسیار بیشتر از آن چیزی بود که آمریکا بخواهد آن را نادیده بگیرد. در حقیقت رقابت فضایی شوروی و آمریکا از یکدهه قبل آغاز شده بود و «آلن شپرد»، نخستین آمریکایی و دومین انسانی که به فضا رفت این رکورد را فقط با سه هفته اختلاف از یوری گاگارین روسی به دست آورد. اما همین پیشدستیکردن روسها کافی بود که آمریکاییها انگیزه لازم را برای انجام کاری بزرگ و خلق رویدادی تاریخی بهدست آورند. انگیزهای که تحقق آن نیازمند هشت سال پژوهش و کار فنی جدید بود.
حتی شاید بتوان گفت که بزرگترین انگیزه را شخص رییسجمهوری وقت آمریکا یعنی «جان اف. کندی» داشت که پساز سفر یوری گاگارین به فضا با ماجرایی درگیر شده بود که شاید کمتر به آن پرداخته شده باشد.
ورود فرزند سگ فضانورد روس به کاخ سفید
یوری گاگارین در ۱۲ آوریل ۱۹۶۱ بهعنوان اولین انسان همراه با کپسول ووستک۱ به فضا رفت و یکبار مدار زمین را دور زد. اما یکسال قبل از آن دو مادهسگ به نامهای بلکا و اِسترلکا همراه با فضاپیمای اسپوتنیک ۵ (Sputnik V) همراه با یک خرگوش خاکستری، ۴۲ موش، ۲ موش صحرایی و تعدادی مگس و گیاه و قارچ به فضا رفتند و همگی زنده به زمین بازگشتند.
استرلکا پس از جفتگیری با سگی به نام پوشوک که در بسیاری از آزمایشگاههای فضایی زمینپایه شرکت کرده بود صاحب ۶ توله شد. ۴ ژوئن ۱۹۶۱ یعنی زمانی که ماموریتهای گاگارینِ روسی و شپردِ آمریکایی با موفقیت به نتیجه رسیده بود، اجلاسی سیاسی در وین برگزار شد که «نیکیتا خروشچف»، رهبر شوروی و جان اف. کندی، رییسجمهوری آمریکا در آن شرکت داشتند.
در ضیافت شام این اجلاس، صندلی «ژاکلین کندی»، بانو اول آمریکا کنار صندلی خروشچف در نظر گرفته شده بود و همینمسئله فرصتی به ژاکلین کندی داد تا درباره تولههای مادهسگ فضانورد از رهبر شوروی سوال کند. چند هفته بعد، خروشچف یکی از تولههای استرلکا به نام پوشینکا را بهعنوان هدیه برای «کرولاین کندی»، دختر جان اف. کندی به آمریکا فرستاد. ماموران امنیتی پوشینکا را پیش از ورود به کاخ سفید با دستگاه ایکسری، سونوگرام و مغناطیسسنچ بررسی کردند تا مطمئن شوند دستگاه شنود در بدن توله مادهسگ فضانورد کار گذاشته نشده باشد.
در ۲۰ ژوئن ۱۹۶۱، جان اف. کندی به رهبر شوروی نیکیتا خروشچف نوشت: «آقای رئیس عزیز… خانم کندی و من بهخصوص از دریافت پوشینکا بسیار خرسندیم. پرواز او از اتحاد جماهیر شوروی به ایالات متحده به اندازه پرواز مادرش مهیج نبود، هرچند سفری طولانی بود و او خیلی خوب از پس آن برآمد.»
وقتی کرولاین کندی که در آن زمان فقط چهار سال داشت برای اولینبار با پوشینکا دیدار کرد خواست آن را نوازش کند اما پوشینکا غرید و کرولاین درعوض آنکه دوباره بهطرف توله برود پشت آن رفت و لگدی از عقب به سگ زد. وقتی کندی ماجرا را شنید خندید و گفت: «این دقیقا همان کاری است که باید با آن روسهای لعنتی کرد.»
هرچند آن سگ خیلی زود در کاخ سفید محبوب شد و مورد محبت قرار گرفت و چهار توله بهدنیا آورد که رییسجمهوری آمریکا آنها را «پاپنیکس» مینامید (از ترکیب دو واژه پاپی بهمعنی توله و اسپوتنیک)، اما بههر رو، این سگ بهعنوان پیروزی روسها در مسابقه فضایی هر روز جلوی چشم کندی بود و همینمسئله موجب شد که بیشاز یکسال بعد، رییسجمهوری آمریکا در سخنرانی معروفی که ۱۲ سپتامبر ۱۹۶۲ در مرکز فضایی هوستون انجام داد بگوید: «ما انتخاب میکنیم که به ماه برویم. ما انتخاب میکنیم که در این دهه به ماه برویم و کارهایی دیگر را انجام دهیم، نه به دلیل اینکه آسان هستند، بلکه بهایندلیل که سخت هستند، زیرا این هدف در خدمت سازماندهی و اندازهگیری بهترین انرژی و مهارتهای ما خواهد بود، زیرا این چالش، اولویتی است که مایلیم آن را بپذیریم، اولویتی است که تمایلی نداریم آن را به تعویق بیاندازیم و اولویتی است که قصد داریم در آن پیروز شویم.»
این سخنرانی انگیزشی آغازگر مسابقه جدیدی شد که پس از گذشت هفتسال تلاش شبانهروزی هزاران دانشمند و مهندس سرانجام به موفقیت رسید.
چرا فرود به ماه دیگر تکرار نشد؟
سال ۱۹۹۱ فروپاشی شوروی رخ داد و در نتیجه جنگ سرد پایان یافت. چند سال بعد، سازمان فضایی آمریکا در همکاری بینالمللی با سازمانهای فضایی اروپا، ژاپن و بهخصوص روسیه برنامه توسعه ایستگاه فضایی بینالمللی را آغاز کرد و از شاتلها برای حمل تجهیزات به این آزمایشگاه مدارگرد بهره گرفت. برای ماموریتهای بلندمدت فضانوردان، کپسولهای سایوز روسی به خدمت آمدند و اینگونه مسابقه فضایی خاتمه یافت. به اتمام رسیدن مسابقه فضایی به معنی از بین رفتن انگیزه لازم برای پیشبرد رقابتی جدی بود و از سوی دیگر، توسعه برنامههای فضایی بدون سرنشین، نگهداری شاتلها و ساخت مرحلهبهمرحله ایستگاه فضایی بینالمللی بودجه سنگینی به ناسا وارد کرد و بنابراین، بازگشت به ماموریتی که پیشتر در مجموع ۱۲ فضانورد را به ماه رسانده بود محلی از اعراب نداشت.
سال ۲۰۱۱ دولت باراک اوباما پایان برنامه شاتلهای فضایی ناسا را اعلام کرد و پذیرفت که برای انتقال فضانوردان آمریکایی با کپسول سایوز ۷۰ میلیون دلار برای هر صندلی به روسها بپردازد. رقمی که در تازهترین قرارداد به ۹۰ میلیون دلار رسیده است. اما با بازنشستگی شاتلها مسیری نوین آغاز شد و آن واگذاری برنامه توسعه ساخت فضاپیما و موشکهای کارآمد به بخش خصوصی بود.
چهار شرکت اسپیسایکس، ویرجینگلکتیک، بلو اوریجین و بوئینگ پا به عرصه گذاشتند و از آن زمان مسابقه فضایی جدیدی آغاز شد که اینبار نه بین دولتها که در بخش خصوصی در گرفت. رقابتی که این روزها پساز گذشت یکدهه اخباری از نتایج موفقیتآمیز آن به سرتیتر اخبار فضایی تبدیل شده است. رقابتی که سبب شده آمریکا اینبار طی یک همکاری بینالمللی بار دیگر در قالب برنامه آرتمیس حدود سال ۲۰۲۴ به ماه بازگردد. شاید با بازگشت انسان به تنها قمر زمین، نظریه توطئه بعدی مربوط به سفر به مریخ باشد که مقصد آینده، بعد از ماه خواهد بود.