با گسترش و رشد روزافزون شهرها، کنترل و اداره این سیستمهای پیچیده نیز دشوارتر شده است. کارآفرینی شهری، از جمله راهکارهایی است که با کاهش نرخ بیکاری و معضلات ناشی از آن، ایجاد درآمد پایدار، فراهم کردن زمینه استقلال شهروندان و … شهرها را به سمت خودکنترلی هدایت کرده است، لذا شناسایی عوامل مؤثر بر کارآفرینی شهری میتواند راه را برای گسترش آن و به تبع آن، توسعه پایدار شهری فراهم کند.
هزاره سوم میلادی هزاره شهرنشینی است، زیرا برای نخستین باز جمعیت شهری دنیا از مرز ۵۰ درصد میگذرد. اندازه و سرعت شهرنشینی شتابان معاصر به حدی است که از آن به عنوان موج دوم شهرنشینی یاد میشود. در این میان رشد شهرنشینی با شروع هزاره سوم که عصر حاکمیت فناوری اطلاعات در زمینههای مختلف حیات شهری به شمار میرود، روند پرشتابتری از گذشته به خود گرفته که شاید بتوان آن را موج سوم شهرنشینی نامید، بهگونهای که پیشبینی شده میزان شهرنشینی در سال ۲۰۵۰ به بیش از ۷۰ درصد جمعیت جهان افزایش یابد.
بنابراین روند شهری شدن زودهنگام جهان واقعیتی گریزناپذیر است. قرن ۲۱، قرن شهرها است، ازاینرو شهرها نقش محوری در اقتصاد دارند و نیروی محرکه در رقابت جهانی، اطلاعات، توسعه و نوآوری و در حال تبدیل شدن به قطبهای یکپارچه در سطح جهانی و جوامع مبتنی بر خدمات با نفوذ و مسئولیت بیشتر و همچنین مکانی برای تمرکز سرمایههای فیزیکی و انسانی هستند، به گونهای که ۸۰ درصد تولید ناخالص جهانی مربوط به شهرهاست و پیشبینی شده تا سال ۲۰۵۰، بزرگترین شهرهای جهان ۶۰ درصد از تولید ناخالص داخلی جهان را تولید کنند.
اما شهرنشینی علیرغم دستاوردهای بزرگ برای بشر با خود مسایل و مشکلاتی را به همراه داشته که با وجود پیشرفتهای عظیم علمی و فنی، حل بسیاری از این مشکلات با ناکامی همراه بوده است. در حال حاضر شهرها ۷۵ درصد از انرژی جهانی را مصرف و حجم زیادی ضایعات تولید میکنند.
در عصر کنونی با توجه به افزایش جمعیت، کاهش سهم دولت در اشتغال و افزایش سهم بخش خصوصی در اقتصاد کشورهای توسعهیافته، پدیده کارآفرینی به عنوان ابزاری در راستای تحقق اقتصاد و جامعه پویا در نظر گرفته شده است. امروزه بدون رشد و توسعه کارآفرینی در یک جامعه، امکان رشد و توسعه همهجانبه در آن جامعه امکانپذیر نیست و کارآفرینی، یکی از راههای خروج شهرها از رکود است.
از این رو ضروری است شهر بزرگی مانند تهران به عنوان بزرگترین شهر ایران، برای رشد و توسعه بیشازپیش و پایدار، به سوی ایجاد بسترهای مناسب کارآفرینی به عنوان رکن اساسی و تأثیرگذار اشتغال و توسعه پایدار حرکت کند. هر چند به زعم پژوهشگرانی همچون لی، پیدا کردن منشأ خارجی کارآفرینی، چالشبرانگیز است و با این که تلاشهای زیادی در زمینه ارزیابی تأثیرات فعالیتهای کارآفرینانه بر اقتصاد منطقهای، متمرکز شدهاند، اما تحقیقات اندکی به بررسی عوامل مؤثر بر کارآفرینی شهرهای هوشمند پرداختهاند. از این رو هدف اصلی تحقیق بررسی تأثیر فرصتهای کارآفرینی بر شهرهای هوشمند است.
فناوری اطلاعات به عنوان عمدهترین محور تحول و توسعه در جهان منظور شده و دستاوردهای ناشی از آنچنان با زندگی مردم عجین گردیده است که بیتوجهی به آن، اختلالی عظیم در جامعه و رفاه و آسایش مردم به وجود میآورد و نقش کلیدی فناوریهای نوین اطلاعات و ارتباطات را در عرصههای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی نمیتوان نادیده گرفت. امروزه شهر هوشمند به عنوان راهکار بیبدیل حل معضلات شهری مورد توجه شهرسازان و مدیران شهری واقع شده است.
ایده شهر هوشمند تا اواسط دهه ۱۹۸۰ که ژاپنیها شهر علم کان سایی (را در کشور خودشان ایجاد کردند و استرالیاییها شهر چند عملکردی) MFP را در اواخر دهه ۱۹۸۰ در ادلاید بنا کردند، ایدهای ناشناخته بود. از دهه ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰ که کامپیوتر و اینترنت در مقیاس وسیع در زندگی شهری مورد استفاده قرار گرفت مبحث فضای مجازی اهمیت ویژهای یافت فعالیتهای شهر به این سیستمهای الکترونیکی وابسته و رویکردی نوین در برنامهریزی و مدیریت شهری پیدا کرد.
این شهرها در فضای استعاری و سایبری به وجود میآیند. وجه مشخص جامعه معاصر، تحولات فراوان و افزایش فعالیتهای اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی در مقیاس جهانی است یکی از نیروهای پیشبرنده این امر، انقلاب فن آوری است که معمولا حول محور فناوری اطلاعات و ارتباطات متمرکز شده است. زیرساخت لازم جهت تبادل فوری اطلاعات در فاصلههای طولانی را فراهم میسازد. محدودیتهای فاصله میتواند با کاهش در محدودیتهای زمانی از بین برود. در واقع فناوری اطلاعات لازمه زندگی شهروندان شده است و روابط مبتنی بر IT اساس زندگی در عصر ارت. طات است.
مدیریت شهری شامل مشارکت سیاسی و فعال، خدمات شهروندی و استفاده هوشمند از دولت الکترونیک است. کارگیلو و همکاران معتقدند که «شهری هوشمند است که سرمایهگذاری در سرمایههای انسانی و اجتماعی و زیرساختهای ارتباطی سوختی سنتی (حملونقل) و مدرن (ICT) رشد پایدار اقتصادی و کیفیت بالای زندگی، با مدیریت عاقلانه منابع طبیعی، از طریق حکومت مشارکتی در آن انجام پذیرد. شهر هوشمند متکی بر انرژیهای پایدار به طریقی سازمان داده شده است که تمامی شهروندان آن ضمن رفع احتیاجات خود و بهبود بخشیدن به شرایط زیستی خود، هیچ آسیبی به طبیعت وارد نیاورده و شرایط زیستی سایر موجودات را چه در زمان حال و چه در آیند به خطر نیندازند.»
شهر هوشمند، توسعه و رفاه و ارتقای کیفیت زیست اجتماعی، اقتصادی و محیطی را برای همگان فراهم میسازد. با این حال مفهوم شهر هوشمند متکی بر انرژیهای تجدیدپذیر مفهومی پیچیده است و راههای دستیابی به آن ساده و آسان نیست. درک این پیچیدگی و همبستگی متقابل عملکردهای شهری، از عوام مؤثر در ایجاد شهرهای پایدار به شمار میآیند. بدین ترتیب شهر هوشمند، توسعههای منسجم و یکپارچه را در زمینههای اقتصادی، اجتماعی و زیستمحیطی میطلبد.
فرصتهای کارآفرینی
چانگ فرصت کارآفرینانه را درک افراد از امضای پذیری و مطلوبیت موقعیتی در آینده میداند که میتوان به عرضه کالا و خدمات نوآورانه به بازار از طریق تأسیس و شکلگیری کسبوکار جدید، یا بهبود کسبوکار موجود اقدام کرد. هیلز فرصتها را ایدههای فردی تعریف میکند که به طرح کسبوکاری کامل تبدیل میشوند. شین در سال ۲۰۰۳ بیشترین مشارکت نظری در توصیف فرصت کارآفرینانه را بر عهده داشته است. وی فرصت را اینگونه تعریف کرده است: موقعیتی که دران فرد کارآفرین میتواند یک چارچوب ابزار – هدف جدید جهت ترکیب مجدد منابع خلق نماید و در این فرایند اعتقاد وایمان دارد که فعالیتهای او منجر به کسب سود میگردد.
این تعریف از فرصتهای کارآفرینانه بدین لحاظ حائز اهمیت است که در آن فرصت یک عنصر دووجهی معرفی شده است، به این صورت که فرصتها از یک سو بسته به شرایط محیطی و از سوی دیگر، در خلال فعالیتهایی که توسط کارآفرین انجام میپذیرد یا به عبارتی همان خلق و ایجاد و ترکیب مجدد منابع، شکل میگیرند. البته توجه به این نکته ضروری است که فرصتهای کارآفرینانه لزوماً سودآور نیستند و اعتقادات فرد کارآفرین میتواند نقشی کلیدی را در شکلدهی به آنها ایفا نماید.
وی فرصتهای کارآفرینانه را از سه بعد بررسی کرده است و نقش آنها را در فرایند کارآفرینی توضیح میدهد. نخست دیدگاههای کرزنرین و شومپیترین را بررسی نموده و سپس سه منبع اصلی فرصتهای کارآفرینانه را که شامل تغییرات فناوری، تغییرات سیاسی / قانونی و تغییرات اجتماعی / جمعیتشناختی هستند را معرفی مینماید. وی همچنین معتقد است که فرصتهای کارآفرینانه پدیدههای مختلفی اعم از: کالاها و خدمات جدید، روشهای جدید سازماندهی، مواد خام جدید، بازارهای جدید و فرایندهای تولید جدید را در بازار ایجاد مینماید.
ساندرز تشریح و تعیین فرصت کارآفرینانه را طبق تولید خدمتها و یا کالاهای جدید به کار میبرد. تنها هنگامی که یک کارآفرین، شرکت یا شخص برای جمعآوری تمام قسمتهای دانش مورد نیاز و مفید دیدگاهی دارد و آنها را با منابع انسانی، مادی و مالی مورد نیاز برای توسعهی ایدهی تولید ترکیب میکند یک فرصت توسعهیافته به یک محصول تبدیل میشود. فعالیت بعدی، به دست آوردن سود بسیار است اما پیش از آن موجود بودن دانش، سرمایه و منابع مورد نیاز فرض شده و البته تاریخ نشان میدهد بخش قابلتوجهی که تعیین میکند کدام نوآوریها موفق و کدام ناموفق است بازار و شانس هستند.
شناسایی و انتخاب فرصتهای درست برای کسبوکارهای جدید در میان مهمترین تواناییهای کارآفرینان موفق قرار دارد. در نتیجه توصیف کشف و توسعهی فرصتها، یک قسمت کلیدی در تحقیقهای کارآفرینی است. الگوهای زیادی دربارهی شناخت فرصت و یا توسعه در سالهای اخیر معرفی شدهاند.