به گزارش فاوا پرس، برای کسانی که دنبالکنندگان عاشقانهی تاریخی سریال جیران در شبکهی خانگی هستند، این پرسش مطرح شده که آیا این سریال تا چه اندازه با واقعیت همخوانی دارد و آیا این داستان جیران واقعی است.
سریال جیران جدیدترین اثر حسن فتحی که ماههاست پخش آن از شبکه نمایش خانگی آغاز شده و فراز و نشیبهای زیادی داشته است، سریالی که به سرعت بینندگان زیادی پیدا کرد. اما برای بسیاری از دنبالکنندگان این عاشقانهی تاریخی این سؤال مطرح شده که آیا این سریال داستان واقعی جیران است؟
داستان جیران واقعی چیست و شخصیت جیران زاییدهی تخیل نویسندگان آن است یا واقعاً وجود داشته و آنطور که در سریال میبینیم قلب ناصرالدین شاه قاجار را به تسخیر خود درآورد و به سوگلی حرمسرای او بدل شده است؟
در مورد داستان واقعی سریال جیران باید گفت که شخصیت جیران یا همان خدیجه تجریشی و ماجرای ازدواجش با ناصرالدین شاه واقعی است اما روایات مختلفی درباره ی جزئیات زندگی او وجود دارد که نمی توان با اطمینان درباره ی صحت آن ها نظر داد. گرچه عکس هایی منتسب به جیران واقعی در فضای مجازی انتشار یافته، حقیقت آن است که جز نقاشی از جیران که به دست ناصرالدین شاه ترسیم شده، تصویر موثقی از جیران واقعی وجود ندارد و چیز زیادی در مورد جیران خاتون واقعی نمی دانیم. اما داستان جیران در واقعیت چیست؟
موضوعی که تا حدودی اهمیت تاریخی داستان جیران در واقعیت را نشان می دهد این است که ناصرالدین شاه قاجار، جدای از اینکه به عکاسی علاقمند بود و گهگاه از زنان حرمسرا عکس میگرفت، از زمان ولیعهدی در نقاشی هم دستی داشت. برخی از نقاشیهای او توسط دویچهوله منتشر شده که در حاشیهنویسی یکی از آنها نام جیران به چشم میخورد.
ناصرالدین شاه پس از کشیدن این نقاشی در حاشیه ی آن نوشته است: «۱۲۶۵، جیران هم بود، خاتون جان هم بود، غلامحسین خان هم تازه از عزای مادرش آمده بود با شال خلعتی کشیده.»
جیران خاتون یا همان جیران واقعی کیست؟
جیران خاتون واقعی دختری به نام خدیجه تجریشی دختر باغبان و نجاری به نام محمدعلی تجریشی از اهالی قریه کوهسار تجریش در نزدیکی شمیران تهران بود. جیران خاتون واقعی پس از آنکه به همسری ناصرالدین شاه قاجار درآمد به دلیل چشمان بزرگش از سوی شاه، جیران لقب گرفت. جیران واژهای ترکی و به معنای غزال (آهو) است.
پس از ازدواج جیران واقعی با ناصرالدین شاه، برادران و پدر وی به سرعت صاحب شغل و مقامی در دربار شدند. محمدعلی تجریشی به حکومت قریه تجریش منصوب شد و برادر جیران، اسدالله خان در زمره فراشان خلوت شاه درآمد و بعدها که بر میزان محبوبیت خواهرش افزوده شد، به پیشخدمتی خاصه ارتقاء یافت.
ماجرای آشنایی ناصرالدین شاه و جیران واقعی
در داستان واقعی جیران، در مورد نحوه ی آشنایی ناصرالدین شاه و جیران روایات مختلفی وجود دارد.
در کتاب اعلم السلطنه (تقی دانشور) در مورد داستان جیران واقعی و نحوهی ملاقات ناصرالدین شاه با جیران چنین آمده است: «جیران ابتدا به جهت فراگرفتن رقص و آواز به حرمسرای شاهی آورده شد و نخستین بار ناصرالدین شاه او را اندکی پس از قتل امیرکبیر در جمع ملازمان مهدعلیا دید و همان جا به او دل بست.»
در روایت دیگری مونس الدوله که ندیمه و کنیز انیس الدوله (همسر و سوگلی ناصرالدین شاه بعد از جیران) اولین دیدار ناصرالدین شاه و جیران واقعی را اینگونه شرح می دهد: «شاه که در حین تفرج، زیر درخت توتی به جمعی از دختران که جیران نیز میان آن ها بود برخورده بود، فریفته ی چشمان درشت و سیاه او شد و ملازمان خود را فرستاد تا از نام و نشانش سؤال کنند و پدرش را بیابند.
ناصرالدین شاه آنقدر آنجا منتظر ایستاد تا خواجه ها و پیشخدمت ها آمدند و خبر آوردند که اسم او خدیجه است و اسم پدرش هم میرزا محمدعلی. دیگر کار تمام بود و به حکم قبله عالم، جیران را از درخت پائین آوردند و پیش خانم های اندرون بردند. رختش را عوض کردند، حمامش بردند و ملاباشی او را نود و نه سال برای ناصرالدین شاه صیغه کرد.»
اما حسین لعل در کتاب «قبله عالم» داستان واقعی جیران را کاملاً متفاوت از دیگران نقل می کند. او نوشته است که ناصرالدین شاه در دوران پیری اش با جیران دیدار کرده و سوار بر کالسکه ای بهطرف صاحبقرانیه در حرکت بود که ناگهان صدای آواز دلنشینی می شنود؛ از کالسکه پیاده می شود و به دنبال صدا میگردد تا اینکه به دیوار باغی می رسد و نهایتاً صاحب صدا (جیران) را می یابد و همان جا یک دل نه، صد دل عاشق او میشود؛ جیران هم مدهوش زرق و برق و لباس پرطمطراق شاه شده به سرعت همسری او را میپذیرد.
هر کدام از این روایت ها که آغاز آشنایی جیران و ناصرالدین شاه بوده باشد، شروعی برای یک زندگی پر ماجرا برای یک زن و تأثیرگذاری او بر دربار قاجار و تاریخ بوده است. بهر ترتیب روایت های بسیار و متفاوتی در مورد داستان جیران در واقعیت وجود دارد که به دلیل ماهیت عاشقانه اش، دارای اضافات غیرواقعی بسیاری است.
سرگذشت عجیب جیران در واقعیت
داستان واقعی جیران را نمی توان با اطمینان روایت کرد اما در مورد جیران خاتون واقعی گفته می شود که با اینکه جیران در خانواده ای کاملاً معمولی و روستایی بزرگ شده بود، اما روحیه ای جسور، کنجکاو و بلندپرواز داشت. از ویژگی های شخصیتی ذکر شده درباره جیران می توان به علاقه ی بیحد و حصر او به سوارکاری اشاره کرد.
در آن سال ها که عمده ی زنان به کارهای خانه مشغول بودند و سوارکاری و شکار برای دختران چندان رواج نداشت، خدیجه تجریشی مدام به اسب سواری می رفت و نقل است که لباس و چکمه مردانه می پوشید و روبندهاش را به گرد سر می پیچید و بسیار چالاک اسب سواری میکرد و به شکار میپرداخت.
یاکوب پولاک، پزشک مخصوص ناصرالدین شاه در کتاب خاطراتش درباره ویژگی های ظاهری جیران واقعی می نویسد: «او نه زیبایی خاصی داشت و نه لطف و ملاحتی، و بر گونه ی چپ هم سالکی بزرگ داشت. با وجود همه ی این ها بر شاه نفوذ بسیاری پیدا کرد و مردم این نفوذ را در اثر سحر و جادو می دانستند.»
خدیجه تجریشی احتمالاً در سال ۱۲۳۰ وارد دربار ناصرالدین شاه شد و با توجه به اینکه شاه پیش از او ۴ زن عقدی داشت، امکان عقد دائم خدیجه وجود نداشت و او به عنوان یکی از زنان صیغه ای شاه وارد حرمسرای او شد. از همان بدو ورود و به خاطر توجه بسیار ناصرالدین شاه به او، مورد غضب و بی مهری برخی از زنان ناصرالدین شاه واقع شد و از سوی دیگر مهدعلیا، مادر ناصرالدین شاه نیز او را دوست نداشت و معتقد بود او پسرش را جادو و جمبل کرده است.
اما علاقه و عشق ناصرالدین شاه به جیران واقعی سبب شد او به عقد دائمی شاه درآید و لقب فروغ السلطنه بگیرد. همانطور که گفته شد پیش از جیران، شاه ۴ زن عقدی داشت که همگی از تبار قاجار بودند و به همین دلیل فرزندان شان امکان ولیعهدی داشتند، اما ناصرالدین شاه تصمیم گرفت از عقد دائم خود با ستاره خانم، زن چهارم عقدی اش صرفنظر کند و عقد دائم او را تبدیل به عقد موقت کرد که بتواند جیران را به جای او به عقد دائمی درآورد.
در مراسمی که به مناسبت ازدواج ناصرالدین شاه و جیران ترتیب داده شد، برخلاف رسم معمول که می بایست دعوت از طرف مهدعلیا، مادر شاه و رئیس اندرونی صورت گیرد، عزتالدوله خواهر شاه از مهمانان دعوت کرده بود که این خود به نشانه ی مخالفت عمیق مهدعلیا با رویدادهای جاری بود.
باید در نظر داشت زن عقدی شاه بودن آن هم در حرمسرایی که به قولی ۱۱۲ زن برای شاه در آن بود، امر بسیار مهمی محسوب می شد و همین حرکت شاه باعث شد جیران واقعی جایگاه بالاتری در حرمسرا پیدا کند.
از نظر درباریان و به خصوص زنان حرمسرا که بیشتر آنها رگ و ریشه های پادشاهی و مَناسب دولتی داشتند، حضور یک دختر روستایی به عنوان سوگلی شاه پذیرفتنی نبود. از سوی دیگر نحوه ی رفتار و اقدامات جیران واقعی در سال های بعد از ورود به حرمسرا باعث شد کینه های بیشتری علیه او شکل گیرد.
او با اینکه ۴ فرزند به دنیا آورد اما نتوانست هیچ کدام را بهعنوان جانشین شاه و در کسوت ولیعهدی او بگذارد، چون از بخت بدش هر ۴ فرزندش خیلی زود فوت کردند و عمر هیچ کدام کفاف نداد تا جانشین پدر خود باشند.
با اینکه هیچ یک از فرزندان جیران واقعی عمر طولانی برای ولیعهدی نداشتند اما او هیچ گاه برای به قدرت رسیدن فرزندانش از پای ننشست و فرزندش امیرنظام را با نقشه ای مفصل به ولیعهدی هرچند کوتاه مدت رساند.
ماجرای ولیعهدی پسر جیران
محمدقاسم که فرزند دوم جیران واقعی بود در ۵ سالگی از سوی پادشاه به لقب امیرنظام و فرماندهی کل قشون ایران منصوب شد. در آن زمان ناصرالدین شاه ولیعهدی به نام سلطان معین الدین داشت که فرزند او از خجسته خانم تاج الدوله دختر شاهزاده سیف الله میرزا بود. فوت سلطان معین الدین در مهرماه ۱۲۳۵ عرصه را برای ولیعهدی زودتر امیرنظام آماده کرد.
اما با توجه به اینکه جیران واقعی نسبی غیر قاجاری داشت و در آن زمان هنوز به عقد دائم شاه در نیامده بود، امکان اعلام ولیعهدی امیرنظام وجود نداشت، به همین دلیل جیران با تحت فشار قراردادن میرزا آقاخان نوری صدراعظم ناصرالدین شاه و همدستی با مستوفی الممالک و عزیز خان مکری، فهرستی از جرایم میرزا آقاخان تنظیم کرد و شخصاً آن را به شاه تحویل داد. البته در اینجا جیران از هوش خود استفاده کرد و تنها بخشی از جرایم را به نزد شاه برد تا میرزا آقاخان نوری مجاب شود موافقت شاه را برای ولیعهدی امیرنظام بگیرد.
میرزا آقاخان نوری هم برای افشا نشدن هر چه بیشتر فساد و جرایمش نزد شاه، تمام توان خود را به کار گرفت و با دولت های روسیه و بریتانیا سر این موضوع مذاکراتی کرد. همچنین پزشک دربار یاکوب پولاک را راضی کرد تأیید کند که مظفرالدین میرزا به دلیل ضعف عقلی و جسمی شایستگی به سلطنت رسیدن پس از ناصرالدین شاه را ندارد. مظفرالدین میرزا فرزند دیگر ناصرالدین شاه بود که به دلیل نسب قاجاری و عقدی بودن مادرش گزینه ی بعدی ولیعهدی بود.
قدم بعدی جیران واقعی برای ولیعهدی پسرش تهیه ی تباری جعلی بود که او را به ایلخانان مغول و شاهان ساسانی نسبت می داد. همه ی این موارد به علاوه عقد دائم جیران توسط شاه زمینه کامل ولیعهدی برای امیرنظام را فراهم ساخت.
این رویدادها در حالی اتفاق می افتاد که مهدعلیا به هیچ وجه از هیچ کدام آن ها راضی نبود و تنفر عمیق از جیران در دل او ریشه دواند. سرانجام در شهریور ۱۳۲۶ امیرنظام بهصورت رسمی بهعنوان ولیعهد ناصرالدین شاه اعلام شد.
اما چیزی نگذشت که امیرنظام بیمار شد. عمر ولیعهدی امیرنظام فقط یک هفته دوام داشت و مرگ او صدمهی بسیاری به روح و روان جیران واقعی و البته شاه زد. شایعات بسیاری در خصوص مرگ امیرنظام و دخالت میرزا آقاخان نوری در این اتفاق بر سر زبان ها بود که همین شایعات باعث شد مخالفت جیران با میرزا آقاخان نوری بار دیگر آغاز شود و زمانی که او در سال ۱۲۳۷ از صدارت عزل شد، به درخواست جیران تمام بستگانش اعم از بچهها، عموها و برادر و برادرزاده هایش نیز از دربار رانده شدند.
مرگ جیران واقعی
داستان جیران واقعی در واقعیت بسیار دراماتیک تر و پرفراز و نشیب تر از آن چیزی است که دستکم تاکنون در سریال جیران دیده ایم. در مورد سرنوشت جیران گفته می شود که ویپس از فوت امیرنظام دچار افسردگی بسیاری شد. وی که هر ۴ فرزندش یعنی سلطان محمد میرزا، محمد قاسم میرزا، رکن الدین میرزا و خورشید کلاه خانم را از دست داده بود، دیگر امیدی به آوردن فرزند دیگری نداشت و از سوی دیگر مدام تحت فشار و کینه ی مهدعلیا بود. بدین ترتیب جیران خیلی زود و در سال ۱۲۳۸ و تنها یک سال پس از مرگ امیرنظام جان باخت و بدین ترتیب داستان جیران خاتون واقعی به پایان رسید.
در خصوص مرگ جیران واقعی گمانه زنی هایی نیز وجود دارد، از جمله اینکه او دچار بیماری سل بود و ناصرالدین شاه تا لحظه ی آخر از کنار بستر او تکان نخورد.
مرگ جیران واقعی تراژیک ترین اتفاق زندگی ناصرالدین شاه بود. او با مرگ جیران به طور کلی تغییر کرد و هیچ گاه نتوانست داغ او را فراموش کند. ناصرالدین شاه به هیچ کس دیگر اجازه ی اقامت در عمارت جیران را نداد و برای او مقبره ای در حرم شاه عبدالعظیم ساخت که خودش نیز بعدها و پس از ترورش به دست میرزا رضای کرمانی در همان مقبره به خاک سپرده شد. پس از جیران شاه به وصیت او با انیس الدوله که دست پرورده ی جیران بود ازدواج کرد و از انیس الدوله روایت های متعددی درباره ی جیران واقعی وجود دارد؛ از جمله اینکه ناصرالدین شاه پرترهای از جیران با سیاه قلم کشیده بود که دائم به آن نگاه می کرده است.