فاواپرس: دلیل واقعی مرگ الویس پریسلی سالهاست که یک راز باقی مانده است زیرا عوارضی که باعث مرگ سلطان راک اند رول شد کاملا محرمانه نگه داشته شده است. خانواده اش نتایج کالبدشکافی را به مدت ۵۰ سال از دسترس عموم دور نگه داشته اند، بعد از این که این ستاره راک اند رول در ۱۶ آگوست ۱۹۷۷ در سن تنها ۴۲ سالگی درگذشت، مرگی که برای طرفدارانش بسیار شوکه کننده و غیرقابل باور بود.
تنها چهار سال دیگر، زمان افشای واقعیات در مورد مرگ پادشاه فرا رسیده و پاسخ همه پرسشهایمان در این مورد را خواهیم داشت.
اما در طی این سال ها، بسیاری تئوری های خود در مورد مرگ الویس پریسلی را مطرح کرده اند. شوربختانه، الویس آخرین دهه زندگی خود را بعد از سال ها سوء مصرف مواد مخدر در شرایط سلامتی نامناسبی به سر می برد. پیش از مرگش، او که زمانی بسیار خوش اندام بود بسیار چاق و سنگین وزن شده بود و ماه ها در اتاقش به خوردن چیزبرگر می پرداخت و از بیرون آمدن از اتاقش خودداری می کرد.
بر اساس گزارشها، او به یک پرستار تمام وقت نیاز داشت و ظاهراً در تمام سال ۱۹۷۵ از حمام کردن امتناع می کرد که این موضوع باعث ایجاد زخم هایی روی بدنش شده بود. به خاطر رژیم غذایی ترسناکش، پریسلی از یبوست شدید رنج برده و کالبدشکافیها نشان میداد که روده او دچار انسدادی شده بود که چهار ماه در روده او وجود داشت.
او همچنین ترکیبی از مواد مخدر را با هم مصرف کرده و در طی هفت ماه قبل از مرگش، تقریباً ۹,۰۰۰ قرص، شیاف و آمپول برایش تجویز شده بود. نتایج کالبدشکافی که بعد از مرگ الویس پریسلی انجام شد، به مدت ۵۰ سال توسط خانواده اش مهر و موم شد که شایعات و تئوری های بیشتری را در مورد مرگ سلطان راک اند رول در پی داشت.
دن وارلیک، بازرس ارشد اداره ایالتی پزشک قانونی تنسی در جریان کالبدشکافی الویس پریسلی حضور داشته و صحبتهای او این تئوری که الویس به خاطر مشکل در دستشویی رفتن درگذشته، را تقویت کرد. وی گفته است: «مشکل یبوست مزمن پریسلی که نتیجه سالها سوء مصرف داروهای تجویزی و چربی بالا، تجمع کلسترول بالا بود، باعث چیزی شد که با نام مانور والسالوا شناخته میشود. به بیانی ساده، فشار تلاش برای مدفوع کردن باعث فشرده شدن آئورت شکمی خواننده شده و قلبش را از کار انداخته است».
دیگران مدعی هستند که پریسلی از اوردوز مواد مخدر درگذشته اما وقتی تحقیق روی این پرونده در سال ۱۹۹۴ بازگشایی شد، جوزف دیویس که پزشک کالبدشکافی این پرونده بود با این نظر مخالف بود.
او در این باره تصریح کرده است: «حالت بدن الویس پریسلی طوری بود که در آستانه نشستن روی چهارپایه مستراح قرار داشت که حمله صورت گرفته بود. او به جلو روی فرش افتاده بود در حالی که پشتش رو به هوا بود و زمانی که به زمین برخورد کرده، مرده بود. اگر دلیل مرگش اوردوز مواد مخدر بوده باشد، به حالت طولانیتر چرت زدن از نشئگی میافتاد. در این صورت قسمت پایین شلوارش را بالا میکشید و به سمت در میخزید تا درخواست کمک کند. مرگ در اثر مواد مخدر ساعتها به طول میانجامد».
نتایج کالبدشکافی قرار است در سال ۲۰۲۷ منتشر شوند اما تا آن زمان، اصلی ترین نگاه به علت مرگ مرموز الویس پریسلی از فارست تننت، پزشک سرشناس کالیفرنیایی آمده است که در هنگام دفاع از دکتر جرج نیکوپولوس، پزشک شخصی الویس پریسلی در دادگاه که به خاطر تجویز بیش از حد دارو برای الویس متهم به قتل او شده اما تبرئه شد، پرونده او را مطالعه کرده است.
برای تننت، یک سرنخ بزرگ این بود که کلیت بدن الویس دچار اضمحلال و زوال شده بود، و تقریباً تمام اندامهای داخلی او دچار بیماری بود. در دوران جوانی، الویس به شدت تناسب اندام داشت، فوتبال بازی میکرد، و هنرهای رزمی تمرین میکرد. او از دوران نوجوانی شروع به سوء مصرف مواد مخدر مانند متامفتامین، افیونها و داروهای مُسکن کرد و همه میدانستند که رژیم غذایی ناخوشایند و نامناسبی دارد.
اما برای تننت، همه این ها برای تمام بیماریهایی که از اواخر دهه ۱۹۶۰ به بعد این ستاره راک را درگیر خود کرده بود کافی به نظر نمیرسید. او در ابتدا از سرگیجه، کمر درد، بی خوابی، عفونت چشمی و سردرد شکایت میکرد و در سال ۱۹۷۳ بود که در حال نیمه کما به بیمارستان منتقل شده و مشخص شد که از یرقان، تنش شدید سیستم تنفسی، که به ورم کردن مشخص صورتش منجر شده بود، نفخ شدید شکمی، یبوست، زخم معده خونریزی کرده و هپاتیت مبتلاست.
او در سال ۱۹۷۵ بار دیگر به خاطر فشار خون بالا، کلسترول بالا و یک بیماری به نام مگاکولون (بیماری که در آن رودهها متورم شده و امکان ورود مواد سمی به داخل بدن فراهم میشود) در بیمارستان بستری شد. او همچنین چهار تجربه نزدیک به مرگ از اوردوز داشت که باعث بیهوشی و نیاز به احیای قلبی شده بود، و اندازه قلبش نیز دو برابر اندازه نرمال بود.
علیرغم این که هرگز سیگار نمیکشید، الویس پریسلی از آمفیزم ریوی نیز رنج میبرد. اما چه چیزی باعث تمام این بیماریها در معده، کبد، ریه ها، قلب، ستون فقرات، چشمها و رودههای الویس پریسلی شده بود.
فارست بر این باور است که همه اینها از صدمه مغزی ناشی شده بود که وی در سال ۱۹۶۷ متحمل شد و یک بیماری التهابی خود ایمنی پیش رونده را در پی داشت. به باور او که در یک مقاله پزشکی در سال ۲۰۱۳ منتشر شد، وقتی الویس پایش روی سیم تلفن رفته و سرش با کاسه دستشویی برخورد میکند، این صدمه چنان شدید بود که باعث تکان خوردن بافت مغزی و ورود آن به جریان خون شده بود. در آنجا بود که بدن این بافت را عامل خارجی تشخیص داده و برای نابودی آن آنتی بادی تولید میکند که به بیماری کاهش سطوح ایمونوگلوبولینها یا hypogammaglobulinemia منجر میشود که یک بیماری مرتبط با سیستم ایمنی بدن است.
در آن دوران اطلاعات زیادی در مورد بیماریهای خود ایمنی در دست نبود اما امروزه مشخص شده که این اختلالات باعث بروز بسیاری از مشکلاتی شده که در بدن الویس پریسلی بروز کرد، از درد مزمن، رفتارهای تهاجمی و دمدمی مزاجی، تا چاقی و اندامهای داخلی متورم شده و بیمار مانند قلب و روده.
در سال ۲۰۱۶ بود که گری راجرز، یک کارآگاه جنایی بازنشسته و متخصص کالبدشکافی به هافینگتون پست گفت که با این یافتهها، او مرگ الویس پریسلی را به حمله قلبی ناشی از بیماری قلبی و سوء مصرف داروهایی میداند که خود در نتیجه بیماری خودایمنی ایجاد شد که پس از صدمه به مغز رخ داده است.
وی در این باره گفته است: «من مرگ الویس را در دسته حوادث رده بندی می کنم. هیچ کسی مقصر نیست، حتی خود الویس. او مردی به شدت بیمار و آسیب دیده بود. هیچ اهمال کاری خاصی از جانب کسی وجد نداشت و مسلما خبری از سرپوش گذاشتن و توطئه یا عمل جنایتکارانه ای نیست. اگر حق با دکتر فارست باشد، در آن دوران درک درستی در مورد تصمیم گیری در مورد اینکه چه چیزی پادشاه راک اند رول را کشته وجود نداشته است».
مرگ دردناک الویس پریسلی از زبان کسی که جنازهاش را پیدا کرد
این دوست دختر الویس پریسلی، جینجر آلدن، بود که جنازه او را در دستشویی پیدا کرد، در حالی که کمر شلوارش تا زانوهایش بالا آمده و قسمت عقب بدنش رو به هوا بود.
جینجر که در آن زمان تنها ۲۱ سال شن داشت، در کتاب خاطرات خود در مورد این صحنه تکان دهنده میگوید: «دستهایش روی زمین افتاده بود، در کنار بدنش، کف دستهایش رو به بالا بود. مشخص بود از لحظهای که الویس با کف زمین برخورد کرده بود، تکان نخورده بود. به آرامی صورتش را به سمت خودم برگرداندم. ذرهای هوا از بینیاش خارج شد. نوک زبانش بین دندانهایش گیر کرده و صورتش کبود شده بود. به آرامی یکی از پلکهایش را بلند کردم. چشمش کاملا به جلو نگاه میکرد و پر از خون شده بود»