پیش از تحلیل این سیاست باید گفت به تازگی «اسپیس ایکس» اعلام کرد که ماهواره اینترنتیشان بالای سر مدار جغرافیایی ایران هم قرار گرفته و از این نسخه آزمایشی افرادی که در کشور ما به لحاظ فنی و واریز وجه شرایط را دارا هستند، میتوانند از آن با چندین برابر سرعت اینترنت داخلی و خانگی و بدون نظارت نهادها بهرهمند شوند.
با وجود آمدن چنین تکنولوژیای نهادهای کشور قصد دارند کماکان نگاه ملی و بومی کردن را که در محدوده جغرافیایی برخی از موضوعات تعریف کردهاند، ادامه دهند اما این در حالی است که فناوریهایی مانند اینترنت، بلاک چین، رمزارز، هوش مصنوعی و… که هم اکنون از آنها استفاده میکنیم، دیگر قلمروهای جغرافیایی را به رسمیت نمیشناسند. مسئولان اولین چیزی که باید چندین بار از روی آن بنویسند، این است که دیگر مرزهای جغرافیایی تعیین کننده مرزهای فناوری و اقتصادی نیست و اگر این موضوع را درک کنند آن وقت میشود درباره طرحها، ایدهها و انگیزههایی که به نظرشان جذاب میرسد، فکر کرد. اکنون دیگر کاهش تعرفه ۵۰ درصدی و… در زمانی که مرزهای جغرافیایی تعیین کننده مرزهای فناوری و اقتصادی نیست، کارساز نیست.
با نبود گزینههای دیگر، با اجرای سیاستهای کاهش تعرفه ۵۰ درصدی میتوان هزینههای داخلی را برای مصرف کننده پایین آورد و ارزانتر و جریان اطلاعاتی در داخل کشور و روی شبکه ملی اطلاعات برقرار کرد اما به شرطی که گزینه دیگری مانند اینترنت ماهوارهای روی میز نباشد و تنها سرویس دهنده و پرووایدر خدمات همچنان روی شبکه ملی اطلاعات و کابلهای بزرگ و قطوری باشد که به داخل کشور وارد شدهاند و اینها تنها منبع ایجاد اینترنت در کشور باشند. ولی اگر مجموعه سرویس پرووایدرهای دیگری مانند ماهوارههای اینترنتی هم فعالیت کنند آن وقت است که مصرف کننده بین گزینههای مختلفی که وجود دارد تصمیم میگیرد که قیمت ارزان برای او مهم است یا دسترسی بسرعت بیشتر و یا دسترسی آزادتر به اطلاعات؟
اگر ارائه دهنده خدمات اینترنت کشور ما فقط شرکت ارتباطات زیرساخت باشد، آنگاه میتوانیم با کاهش هزینهها به استقبال استفاده از خدمات داخلی برویم و برای شرکتهای دانش بنیان و فناور هم خوب است و آنها میتوانند از این بازار انحصاری که در واقع بواسطه این کاهش هزینه شکل میگیرد، استفاده کنند سرویسها و خدمات بهتری را ارائه دهند و به جای اینکه بخش عمده خدمات اینترنت خود را از خارج از کشور دریافت کنیم در داخل کشور بتوانیم این هزینه را مدیریت کنیم و گردش مالی بیشتر برای صنعت آیتی داخلی اتفاق بیفتد ولی وقتی گزینهای دیگر روی آسمان کشور قرار گرفته است آیا میتوان به اجرای این سیاست دلخوش کرد؟!