به گزارش «فاواپرس»علی عظیمی در گفتگو با خبرنگار مهر با اشاره به اهمیت توسعه پهنای باند داخلی برای کشورها و نتایجی که میتواند دربرداشته باشد، اظهار داشت: به لحاظ فنی و به صورت کاملاً مشخص، هزینه پهنای باند خارجی برای مصرف کننده بالاتر است. از این رو اگر قرار باشد برای برقراری یک ارتباط داخلی، پهنای باند به خارج برود، با وجود مجموعهای از واسطه، این هزینه اتصال افزایش خواهد یافت و در نهایت اینترنت داخلی با هزینه بالاتری در اختیار مصرف کننده قرار میگیرد.
پژوهشگر مرکز تحقیقات و آینده پژوهی سازمان فضای مجازی سراج ادامه داد: اما اگر عمیقتر به موضوع نگاه کنیم، بحث این است که اساساً ترافیک اینترنت که در هر کشوری تولید میشود جزو قلمرو سرزمینی آن کشور محسوب میشود. به بیان دیگر در دنیای کنونی، داده چیزی فراتر از یک سری اعداد است.
وی گفت: برای مثال زمانی که کاربر از یک سری اپلیکیشنهای ناوبری استفاده میکند، در عین اینکه این اپلیکیشن به عنوان یک خدمت، به کاربر منفعت رسانده و مسیر کوتاهتر را به وی اطلاع میدهد، کاربر نیز یک تولیدکننده اطلاعات محسوب میشود. به همین دلیل است که چرخه یادگیری ماشینی در زمان فعلی در حال تقویت است و داده در حال تبدیل شدن به دانش است. این دانش یک ارزش افزوده برای کشورها ایجاد میکند و در صورتی که ترافیک این داده به خارج از کشور برود، ما این مزیت و ارزش را از دست دادهایم.
عظیمی به موضوع دادهکاوی به عنوان یکی دیگر از مباحث مرتبط با پهنای باند اشاره کرد و افزود: از جهت دادهکاوی نیز این حجم از اطلاعات که در حال تولید است، میتواند تحلیل دقیقی از فضای داخلی کشورها و مناسبات آن، در اختیار داده کاوان قرار دهد و در صورتی که این اطلاعات به خارج از کشور درز کند، خطرناک خواهد بود.
وی گفت: هرچه به سمت آینده میرویم، با توسعه نسل بعدی شبکهها و اینترنت اشیا، مالکیت داده در قلمرو سرزمینها پررنگتر میشود. به همین دلیل سیاست کلی اکثر کشورها و قدرتها، حرکت به سمت ایجاد شبکههای ملی و ائتلافهای منطقهای برای محافظت از دادهها است. این را میتوان به منزله پایان اینترنت جهانی تعبیر کرد؛ در واقع اینترنت فعلی در ۱۰ سال آینده به این شکل نخواهد بود.
این آیندهپژوه ادامه داد: چرا که ملزومات فضای فعلی اینترنت، ذیل جهان تک قطبی بعد از جنگ جهانی دوم ایجاد شده است؛ زمانی که اساساً اینترنت و مفهومی از شبکه وجود نداشت و به همین دلیل شبکه اینترنت هم جهت و همسو با پروسه جهانی سازی که نظام سرمایه داری آمریکایی دنبال کرد، توسعه یافت. اما هم اکنون ملزومات اینترنت دیگر وابسته به جهان تک قطبی بعد از جنگ جهانی دوم نیست. در نتیجه اینترنت به شکل فعلی به تدریج تضعیف میشود و کشورها به سمت استفاده از شبکههای منطقهای و یا ملی میروند.
وی با اشاره به اقدامات کشورهای مختلف برای ایجاد شبکههای ملی و یا ائتلافهای منطقهای گفت: چین شبکه ملی با قدرتی دارد؛ روسیه و هند و برزیل نیز همینطور؛ حتی اروپا هم قصد دارد که شبکههای داخلی خود را داشته باشد. جهان به صورت ناخودآگاه به این سمت و سو در حال حرکت است و ما نیز باید این مسیر را در قالب شبکه ملی تقویت کنیم.
عظیمی با بیان اینکه باید مالکیت پهنای باند داخلیمان را حفظ کنیم و این به نفع مصرف کننده خواهد بود، ادامه داد: دیتایی که در فضای داخلی هر کشوری وجود دارد میتواند تولید ارزش کند و حتی امکان صادرات آن نیز وجود دارد. برای مثال چینیها چند برابر آمریکا و هند از اینترنت استفاده میکنند. حتی گفته شده که کاربران این کشور ۳۰۰ برابر آمریکاییها از دوچرخههای اشتراکی استفاده میکنند. هوش مصنوعی، چین را در تراز بالاترین سطح جهان قرار داده و این کشور حتی از آمریکا سبقت گرفته است. چرا که عمده این دادهها و ترافیکی که در داخل این کشور تولید و ساماندهی میشود، تبدیل به محصولات ارزش افزوده شده است.
وی با اشاره به اینکه بیش از ۸۰ درصد ترافیک کشور چین، داخلی است، گفت: این به معنای قطع پهنای باند خارجی نیست؛ ما نیز در کشور نمیخواهیم که دسترسی به پهنای باند خارجی قطع شود. بلکه موضوع ساماندهی ترافیک داخلی در کشور برای ایجاد مزیت و ارزش افزوده است.
این پژوهشگر با اشاره به سیاستهایی که کشور چین در بومی سازی سرویسهای آمریکایی از ۱۰ سال پیش دنبال کرد، توضیح داد: چین از دهه پیش حرکتی را تحت عنوان کپی برداری خدمات آمریکایی آغاز کرد. به جای «گوگل آمریکایی»، «بایدو چینی» را و «علی بابا» را به جای «آمازون» معرفی کرد. در واقع یک دهه سرویسهای مربوط به اینترنت جهانی و آمریکایی را مشابه سازی کرد. اما هم اکنون تمام نیازهای این کشور در داخل پاسخ داده میشود و بیش از سایر کشورها از پهنای باند داخلی استفاده میکند. این کشور در دهه فعلی نیز پیشرو در ایجاد استارتآپهای حوزه فناوری اطلاعات است و اپلیکیشنهای جدیدی توسط این کسب و کارهای نوپا عرضه شدهاند و به سایر کشورها پیشنهاد میشوند. به طور کل میتوان گفت که سیاست چین، مدل درستی از حاکمیت در فضای مجازی و مدیریت بر اینترنت بوده است.
وی گفت: اما ما در بحث شبکه ملی اطلاعات و بومی سازی فضای مجازی، در همان مرحله کپی برداری باقی ماندیم و پیشرفتی نکردیم. دلیل آن نیز این بود که نگاه و تعاریف دستاندرکارانی که این پروژه را پیش میبرند، بسیار فنی است. در سطح فنی تعریف از شبکه، مربوط به اتصال یک سری ابزار و دیوایس میشود و دولت نیز بارها تاکید کرده که با توسعه زیرساخت، شبکه ایجاد کرده است. اما مساله مهم در تعریف کلانتر شبکه ملی اطلاعات، مناسبات درون شبکه است که باید مورد توجه قرار میگرفت. به این معنی که باید در لایه سرویسها و پلتفرمها نیز به موازات زیرساخت، اقدامات توسعهای انجام میشد. شاید توسعه زیرساختهای شبکه، مقداری قابل قبول بوده اما در سطح پلتفرم و سرویس و اکوسیستمی که این فضا ایجاد میکند، اقدامات مؤثری صورت نگرفت تا ترافیک پهنای باند در داخل کشور باقی بماند.
عظیمی با بیان اینکه شبکه ملی اطلاعات چیزی فراتر از زیرساخت است، تاکید کرد: چیزی که این فضا را قوام میبخشد فراتر از زیرساخت است. ما یک سری مشابهسازیهای موفق مانند فروشگاههای اینترنتی و تاکسیهای آنلاین در کشور داشتیم. اما برای بومی سازی پیامرسانها و موتور جستجو، در زمان خودش اولویت قائل نشدیم و به همین دلیل موفق نبودهایم.
وی گفت: ماهیت اینترنت به تدریج در حال تغییر است و چرخهای که در تبادل دیتا ایجاد میشود و استفاده کاربر از خدمات و سرویسهای داخلی، این ماهیت را شکل میدهد. به همین دلیل ابزارهایی که با نمونههای خارجی قابل رقابت باشند، بیشتر در این فضا مورد توجه قرار میگیرند.