فاواپرس: مرد ۴۳ سالهای در اوگاندا به نام حبیب با برپایی یک جشن عروسی بزرگ در یک روز همزمان با ۷ زن ازدواج کرد که ۲ تای آنها با یکدیگر خواهر هستند.
با این حال، او قصد ندارد به ۷ همسر بسنده کند و به گفته ی خودش، می خواهد همسران بیشتری اختیار کند تا بتواند تعداد فرزندانش را به عدد ۱۰۰ برساند.
حبیب که یک پزشک سنتی شناخته شده است، میگوید: «خانوادهی من خیلی کم جمعیتاند، برای همین میخواهم بچههای زیادی تولید کنم تا بتوانیم خانوادهی بزرگی بسازیم.»
او پیش از برگزاری مراسم عروسی اش به هر یک از همسران خود یک خودرو و به والدین آن ها هم هدایایی داد، از جمله موتورسیکلت برای والدین دو تا از همسرانش که با یکدیگر خواهر هستند.
و این اولین عروسی حبیب نیست، چرا که او یک همسر دیگر هم دارد که ۷ سالی است با یکدیگر ازدواج کرده اند.
حبیب با ۷ همسرش به طور جداگانه در یک مراسم عقد سنتی در خانه ی والدین همسرانش ازدواج کرد و سپس هر یک از آن ها را برای شرکت در جشن عروسی به خانه ی خودش برد.
عروس خانم ها با لباس عروسی و خودروی خودشان به خانه ی حبیب رفتند.
یک ارکستر مجلل برای استقبال از مهمان ها استخدام شده بود.
یکی از شرکت کنندگان عروسی می گوید: «بعضی ها باورشان نمی شد که این عروسی واقعی است. بعضیها هم میگفتند اولین بار بود که چنین مراسمی میدیدند.»
حبیب در جشن عروسی خود از همسرانش تمجید کرد. او به مهمانانش گفت: «همسران من هیچ حس حسادتی نسبت به هم ندارند. من جداگانه با آن ها آشنا شدم و با همه ی آن ها همزمان ازدواج کردم تا یک خانواده ی بزرگ و شاد تشکیل دهم.»
او همچنین گفت: «من هنوز جوانم و در آینده ی نزدیک، اگر خدا بخواهد، باز هم ازدواج خواهم کرد.»
بعد از برگزاری جشن عروسی، حبیب و همسرانش با کاروانی از موتورسوارها مشایعت شدند، تا اینکه دوباره به خانه بازگشتند تا شب عروسی شان را در کنار هم سپری کنند.
به گفته ی پدر حبیب، چند همسری که در اوگاندا قانونی است، در خانواده ی آن ها امری کاملاً رایج و عادی است.
او می گوید: «پدر بزرگم ۶ همسر داشت که در یک خانه باهم زندگی می کردند و جایشان با پرده از هم جدا شده بود. پدر خودم هم ۵ همسر داشت و من هم خودم ۴ همسر دارم که باهم در یک خانه زندگی می کنند.»
اما هیچ یک از مردان خانواده ی آن ها تا به حال ۷ همسر نداشته و گفته می شود حبیب حالا رکورددار ازدواج همزمان با بیشترین تعداد همسر در اوگاندا است.
او یک پزشک سنتی شناخته شده است که نام روستای دورافتاده ی خود را سر زبان ها انداخته است.
کدخدای این روستا می گوید: «این مرد با آن ویژگی های منحصر به فردش ۴ سال پیش در این روستا ساکن شد. او آمد و اینجا زمین خرید و خودش را به من پزشک سنتی معرفی کرد. ما اجازه دادیم که در اینجا کار کند. وقتی اینجا آمد نمی دانستیم که باعث مشهور شدن مان می شود. حالا همه جا حرف از روستای ما است.»